یکی از همکارانم قضیه ای را از ممنوعیت پخش ترانه تعریف کرد که بسیار جالب بود .
آقای م.ر می گوید اوایل انقلاب بود و در میانه در حال مسافرکشی بودم و یک نوار ترانه نیز در ماشینم گذاشته بودم و این ترانه با صدای خیلی آرامی پخش می شد .
با توجه به اینکه می دانستم که ممنوعیت دارد ، فلذا صدای ترانه را خیلی کم کرده بودم .
ناگهان مسافری سوار ماشین شد که قیافه ی بسیار حزب اللهی داشت . وی موقع پیاده شدن به من گفت که این ترانه را خاموش کن . من امتناع کردم و در نهایت وی سوئیچ ماشینم را برداشت و می خواست زنگ بزند به همکارانش که بیایند و مرا دستگیر کنند که با وساطت مردم و خواهش و تمناهای من ، دست از این کار برداشت و سوئیچ ماشینم را پس داد .
این نوعی از برخوردی بود که در خاطره ی این دوست عزیزم می بینید .
برخوردی از سوی مقامات کشوری .
برخوردی از سوی دولت .
برخوردی که مردم را به شدت در تنگنا و هراس قرار می دهد .
مردم ما ، سالها و روزهای بسیار سخت وتلخ و دردناکی را پشت سر گذارده اند .
مردم ما ، تا رسیدن به مرز آزادی های امروزی ، روزهای پردردسری را گذرانده اند .
روزهایی که ویدئو داشتن ، جرم بود .
روزهایی که آستین کوتاه پوشیدن ، گناه کبیره بود .
روزهایی که اسلام ، تعبیری داشت که با تعبیر امروزی آن از زمین تا آسمان متفاوت بود .
حالا کدامیک از این دولتمردان در اشتباهند ، خدا می داند .
بهرحال مردم باید به ساز آنان برقصند .
اینجا اسلام مهم نیست . مهم تعبیر برخی از مسئولان لشکری و کشوری از اسلام است .
پینوشت :
- برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید .
- با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .
- اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو