۱۳۸۹ شهریور ۱, دوشنبه

نادره


 قسمت سی و یکم
کتاب « نادره »
عنوان فصل : قسمت سوم از یادداشت های نادره - مهمانی 
دیگر کسی متوجه من نبود . همه سرگرم صحبت شده بودند . گفتار بعضی از مردها ساده و بلاتکلف بود . از دو نفرشان بسیار بدم آمد . یکی جوانی لوس و بی مزه بود . دیگری مرد ریشوی فکلی که سایرین آقای ادیب سرمست خطابش می کردند . بعدها فهمیدم که آقای عجیب الخلقه ی مزبور شاعر بوده است . این دو نفر چشم های خود را آنی از روی خانم ها بر نمی داشتند . مثل این که می خواستند آن ها را با چشم های حریص خود ببلعند . از حرف یک جوان تبریزی خنده ام می گرفت . زیرا مشارالیه علاوه بر این که فارسی را بسیار بد حرف می زود ، حروف کاف را چاف و گاف را جاف تلفظ می نمود . مثلا به جای گفتم می گفت جفتم و در عوض استکان را استچان میگفت . جوان دیگری را نیز دیدم که درست حالت مرا داشت . از حجب سرش را پایین انداخته بود . فهمیدم که او هم مانند خودم تازه کار است . تا کنون چنین مجالسی را ندیده و با زن های غریبه در یک مجلس حضور نداشته است . دلم به حالش سوخت . ( شکسته استخوان داند بهای مومیایی را )
اما خانم ها چادرها را کنار گذاشته ، با روی باز و لباس های آلامد پهلوی مردها قرار گرفته بودند . دو نفر از آنها که جوان بودند ، کمتر حرف می زدند . اما دو نفر دیگر بسیار پرحرف بوده ، به دیگران مجال حرف زدن نمی دادند . 
یکی از خانم های پررو زنی بود چاق ، بلند قد ، در حدود 40 سالگی . از قیافه و حرف هایش پیدا بود که در خانه ی متمول بار آمده ، در روی افراد یک فامیل پرجمعیتی سمت ریاست و کدبانویی آمرانه داشته است . 
خانم پرگوی دیگر برعکس اولی لاغر اندام ، کوته قد ، سبزه ی تند ، در نهایت بدترکیبی بوده ، به لباس های فاخر و جواهرات قیمتی خود بسیار مغرور و از هیکل ناموزون خود رضایت کامل داشت . هیچکدام از این دو نفر را نپسندیدم . از آن دو خانم جوان نیز آن قدرها خوشم نیامد . گویا هر دو متجدد و تحصیل کرده بودند . اما بسیار خودپرست و متکبر به نظر می آمدند . معنی حرف های خود را مثل این که نمی فهمیدند . در توالت ، در لباس و آرایش بسیار زیاده روی کرده بودند . فقط ایران خانم از هر حیث ساده و مطبوع بود . 
او به خوبی از عهده ی جواب گفتگوی مردها بر می آمد . با لهجه ی شبیه به ترکی خود عبارات را قرص و شیرین ادا می نمود . از حرف هایش ابدا بوی خودستایی ، تکلف ، و عبارت پردازی مشاهده نمی گردید . معلوم بود که می داند چه می گوید و ملتفت است که حرف هایش در مستعمین چه اثری می بخشد . 
من از مباحثات طولانی مهمان ها چیزی نمی فهمیدم . زیرا مسائلی که مورد بحث قرار داده بودند از برای من تازگی داشت . از تمام صحبت های ایشان فقط چیزهای ذیل را در خاطر دارم که در این جا می نویسم : 
خانم بلند قد روی خود را به طرف مرد تنومند عینکی برگردانده می گفت : 
آقای دکتر جنابعالی فقط بلدید تنقید بکنید ! چرا خانم تان را با خود نیاوردید ؟ چرا دخترتان اینجا نیست ؟ چرا اجازه نمی دهید آنها نیز در چنین مجالسی حاضر شده ، چیزهایی راجع به حفظ الصحه از شما آموخته به ما نیز یاد بدهند ؟ 
دکتر گفت : 
آنها خودشان چه می دانند تا به شما بیاموزند ؟ زن باید همه چیز را بداند اما از مدرسه . من هزار جور گرفتاری دارم . کی وقت پیدا می کنم که به آن ها درس حفظ الصحه بدهم ، وانگهی من معلم نیستم . خدا می داند مدارس اناث چه می آموزند ؟ 
خانم کوتاه قد ( با تغییر و تشدد ) گفت : 
آقای دکتر ! اخوی عزیزم ! هزار مرتبه به شما گفته ام که از زن ها بدگویی نکنید . اگر از ما خواهرتان رودرواسی نداشتید خدا می داند که شما هم مانند اقرانتان چه کارها می کردید . چرا صیغه ، تعدد زوجات و هزاران کارهای زشت مردها را تنقید نمی کنید ؟ مدارس اناث خراب است . ما هم می دانیم . چرا مقصر اصلی را نمی گویید ؟ اصلاح مدارس اناث حق کیست ؟ زن ها یا مردها هستند که برای مدارس پرگرام می نویسند ؟





نام کتاب : نادره
نگارش : جعفر پیشه وری (1271-1326)
به کوشش : محمود مصور رحمانی ، صفدر تقی زاده
مدیر اجرایی : سرور فرهی
لیتوگرافی : تارنگ
صحافی : ایران زمین
شابک : 0-04-7920-964
تیراژ : 3000
قیمت : 5000 تومان
انتشارات گوینده
چاپ اول : زمستان 1383



پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به « نادره » در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی « نادره » کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند . 
  • اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .                      

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats