« باب وودوارد » ، روزنامه نگار آمريكايي ، در مصاحبه اي از سلاح مرگباري مي گويد كه آمريكا با هدف نابودي دشمنان خود ، مخفيانه در عراق به كار گرفته است . وي اين سلاح سري و مرموز را با « طرح منهتن » مقايسه مي كند كه در جريان جنگ جهاني دوم به توليد بمب اتمي منجر گرديد ... اما ، اين سلاح كدام است و چگونه عمل مي كند ؟
آيا لوله ي توپ و اسلحه اي وحشتناك و مخوف است كه تشعشعاتي مرگبار از خود متصاعد مي سازد ؟
« وودوارد » برنده ي جايزه ي « پوليتزر » كه به دليل تحقيقاتش پيرامون رسوايي « واترگيت » اشتهار دارد ، از طرح پنهان و مرگبار آمريكا در برنامه اي در تلويزيون « سي ان ان » پرده برداشته است . وي هدف از اجراي اين طرح را نابودي « تروريست» ها و كاهش حملات مخالفان عليه نيروهاي اشغالگر عنوان مي كند .
طبق اطهارات روزنامه نگار آمريكايي كه در برنامه « لاري كينگ » در « سي ان ان » سخن مي گفت ، برنامه ي مرگبار آمريكايي ها در حال حاضر بايد پنهان و مسكوت بماند ، چرا كه افشاي آن پردردسر بوده و به « كشته شدن اشخاصي » منجر خواهد شد !
« وودوارد » خاطر نشان مي سازد : عمليات متعدد فوق سري سرانجام روزي در ميان بهت و حيرت عموم فاش مي شوند و افرادي كه هدف اين برنامه قرار گرفته اند ، اكنون با قدرت آن بخوبي آشنا هستند . وي همچنين مي گويد : « دشمن با اين خطر آشناست ، زيرا كه هدف آن قرار گرفته است و بسياري از آنها كشته شده اند . در واقع اين سلاح براي آنها چيز تازه اي نيست »
براي آنكه بتوان سلاح مخوف آمريكا را با « بمب اتمي » مقايسه كرد ، بايد بر اين باور شد كه سلاح فوق نوعي تكنولوژي جديد است كه احتمالا با تحقيقات پيرامون بمب نوتروني و سلاح هاي الكترو مغناطيسي بي ارتباط نيست .
در سال 2002 ، گزارش سرويس هاي خبري شركت « كوكس » تحت عنوان « شايد كه سلاح هاي موج كوتاه فوق سري در عراق مورد استفاده قرار مي گيرند » مدعي بود كه ارتش آمريكا خود را آماده ي استفاده از سلاح هايي بسيار قدرتمند مي سازد كه به وسيله ي امواج كوتاه عمل مي كنند و قادرند با شليك انرژي الكترو مغناطيسي دستگاههاي الكترونيكي دشمن را به طور كامل از كار بيندازند .
اما ، اظهارات « باب وودوارد » در ارتباط با توانايي اين سلاح مخفي و سري براي نابودي شمار بسياري از افراد به اصطلاح « تروريست » ، اين باور را پديد مي آورد كه سلاح مزبور مي تواند سلاحي باشد كه بسيار وحشيانه و بيرحمانه تر از سلاح « اي ام پي » عمل مي كند – كه بيشتر عليه تشكيلات گروهي مسلح به كار مي رود تا افراد شورشي پراكنده . اين امكان وجود دارد كه اين سلاح ، چيزي شبيه به توصيفي باشد كه « مجيد الغزالي » سرباز پياده نظام عراقي به « پاتريك ديون » روزنامه نگار و كارگردان ارائه داده است .
يعني يك دستگاه غول پيكر آتش افكن وحشتناك كه در واقع به جاي پرتاب گلوله هاي آتشين ، نوعي « صاعقه ي غليظ و متمركز » و يا دشارژهايي از تشعشعات براي دشمن ارسال مي دارد كه عملا خودروها و افراد را در خود ذوب مي سازد .
« مجيد الغزالي » در 12 آوريل 2002 ، در جريان نبردي در خيابان هاي « بغداد » شهادت مي دهد كه نيروهاي آمريكايي را با تانك عجيب و شگفت انگيزي ديده كه ناگهان پرتاب جرياني كور كننده را آغاز كرده است ، كه به نظر مي رسيد هم آتش باشد و هم صاعقه ! و اني جريان ناگهان يك اتوبوس و سه خودرو را در كام خود كشيده و ناپديد ساخته است » ... وي تصريح مي كند « ظرف چند ثانيه ، نيمي از اتوبوس ذوب شد و باقي آن حالت قاب دستمالي مرطوب و حجم يك فولكس واگن را پيدا كرد ! »
« مجيد الغزالي » همچنين تعريف مي كند اجساد بسياري را مشاهده كرده است كه پس از اين ماجرا تا به اندازه ي يك نوزاد مچاله شده بودند ... و اضافه مي كند كه تا پيش از اين كه نبرد پايان يابد ف بين 500 تا 600 نظامي و غيرنظامي بر اثر اين سلاح مرموز كه بر روي تانكي سوار بوده ، زنده زنده « پخته » شدند !
« مجيد الغزالي » باز هم مي گويد ، در خاتمه ي نبرد نيروهاي آمريكايي با دقت تمام آثار به جاي مانده از سلاح مرگبار خود را پنهان ساختند ، اما نشانه هاي محسوسي باقي مانده كه وي آنها را در اختيار « پاتريك ديون » قرار داد .
« پاتريك ديون » از اعضاي پرسنل پزشكي در ميادين نبرد ويتنام ، سومالي و كوزوو ، در اين ارتباط مي گويد : « در طول عمرم انواع و اقسام انهدام و نابودي را مشاهده و همه گونه سلاحي – از آتش افكن گرفته تا ناپالم ، فسفر سفيد ، ترميت و ... – را ديده ام . اما ، هيچ چيزي را نمي شناسم كه براي ذوب يك اتوبوس در آن واحد و يا كباب كردن بدن انسان و مچاله كردن آن تا حد يك نوزاد با بمب « اچ » ( هيدروژني ) قابل قياس باشد .» اگر اين چيز نمونه اي از آنچه در قرن بيست و يكم انتظار ما را مي كشد باشد ، خداوند به انسان ها رحم كند !
كاركنان سازمان هاي بشردوستانه و بسياري ديگر ، گزارشات مربوط به سيستم هاي تسليحاتي وحشتناك كنوني را كه مورد استفاده قرار گرفته ، جراحاتي وحشتناك و مرگي دردناك را به دنبال مي اورند ، تاييد مي كنند . و بالاخره تصريح كنيم كه در پس واژه ي « قربانيان » كه برچسب « فقط تروريست » خورده اند ، اين واقعيت نهفته است كه بسياري از آنان بدون شك افرادي بيگناه بوده اند كه در ميان آتش نبردها به دام افتادند !
و اما ، سكوت كاخ سفيد در برابر اين افشاگري خود بسيار گوياست . « استيفن هادلي » مشاور امنيت ملي ، بلافاصله پس از افشاگري هاي « باب وودوارد » در اطلاعيه اي بدون اشاره به برنامه ي « سي ان ان » ، برخي نظريه هاي كتاب وي را كه اخيرا با عنوان « جنگ داخلي : يك داستان سري كاخ سفيد ، 2008-2006 » به چاپ رسيد ، مردود شمرده ، اما حتي كوچكترين توضيحي در باره ي نكات جالب اظهارات « وودوارد » ارائه نداده است .
« وودوارد » كه براي جمع آوري مطالب خود با 150 تن از مسئولان مختلف گفت و گو كرده است ، در كتاب خود نيز بر اين نكته تأكيد دارد كه كاهش خشونت در عراق به « تكنيك هاي جديد عمليات هاي سري » ، دستورات « صدر » در مورد خويشتنداري شبه نظاميان شيعه و نيز همكاري سني هاي « الانبار » عليه القاعده وابسته است ، نه شايستگي و تاكتيك هاي نظاميان آمريكايي .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو