۱۳۸۸ اسفند ۲۷, پنجشنبه

دریغ خوبی


یکی از شاگردان مدرسه شیوانا که صاحب همسر و یک پسر و یک دختر بود بر اثر حادثه‌ای از دنیا رفت. شیوانا به شاگردان مدرسه گفت که نیازهای مالی و غذایی خانواده او را تامین کنند و به پسر در مدرسه کاری بدهند تا درآمدی داشته باشد و محتاج دیگران نشود.
مدتی که گذشت. پسر به خاطر رضای همسر جوانش، مادر و خواهرش را با چوب کتک زد و از خانه پدری بیرون انداخت. آن مادر و خواهر سرگردان و آواره به مدرسه شیوانا پناه آوردند. شیوانا وقتی متوجه شد که پسر چنین کاری کرده است او را نزد خود خواند و به او گفت: «تو چرا این زن و دختر بی‌پناه را که مادر و خواهرت هستند کتک زدی و از خانه پدری بیرون کردی؟»
پسر با خیره‌سری و با لحن مسخره گفت: «شما به من گفتید خالق کاینات به کسی بدی نمی‌کند. شما هم که اهل معرفت هستید به کسی بدی نمی‌کنید. پس از سمت شما به آدم‌هایی که بدی کنند آسیبی نمی‌رسد! خوب من هم هوس کرده‌ام بعضی اوقات بدی کنم. چه اشکالی دارد؟»
شیوانا آهی کشید و گفت: «آدم‌های خوب وقتی می‌خواهند بد باشند فقط خوبی‌های خود را دریغ می‌کنند. خالق کاینات هم فقط اگر خوبی‌هایش را از تو دریغ کند مطمئن باش روزگارت سیاه می‌شود. دیگر نیازی به مجازات و بدی نیست! همین امروز از مدرسه بیرون می‌روی و دیگر لازم نیست سر کار برگردی. مبلغی هم که از جانب مدرسه بابت پدرت به شما پرداخت می‌شد از این به بعد فقط در اختیار مادر و خواهرت قرار می‌گیرد. آنها اگر می‌خواهند در حق تو نیکی کنند مختارند اما دیگر امیدی به این مدرسه نداشته باش. کتک زدن مادر و خواهر بی‌پناه و یتیم کاری بسیار زشت و نفرت‌انگیز است. ما تو را به خاطر کار ناشایستی که انجام دادی مجازات نمی‌کنیم اما این حق را به خود می‌دهیم که خوبی و نیکی خود را از تو دریغ کنیم. بقیه کار را به خالق کاینات واگذار می‌کنیم.»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats