ادامه ی سریال :
ماموران سازمان سیا ، با تحت فشار قرار دادن پاپ ( رییس زندان ) از او می خواهند که حکم انتقال مایکل از فاکس ریور را صادر نماید . ولیکن پاپ که به واسطه ی برخی مسائل در زندگی شخصی گذشته ی خود و با همسر سابقش و مساله ی مرگ فرزند سابقش ، مشکل داشته ، اقدام به افشای راز خود نزد همسرش کرده و در مقابل خواسته ی سازمان سیا مقاومت می کند .
سازمان سیا که از انتقال مایکل ناامید شده ، بر اساس دستور تلفنی همان خانمی که ساکن منزلی در بلک فوت در مونتانا بوده ، به فردی به نام ترک (terek) در زندان از طریق واسطه ای که او نیز به واسطه ی اعتیادش به هروئین تحت فشار سیا قرار گرفته ، دستور قتل لینکلن باروز را صادر می کند و اینگونه نقشه ای از یک قتل سفارشی شکل می گیرد که بطور غیر مستقیم به سیا متصل می شود .
ورونیکا که با همکاری نیک ساردین ، کماکان در پی یافتن راه حلی قانونی و سرنخ های افشای توطئه ی سیا علیه لینکلن است . اما متوجه می شود که در یک سانحه ی عجیب ، فیلم اصلی که منجر به محکومیت لینکلن شده ، از بین رفته و همزمان فیلم کپی نیز که در دست ورونیکا بوده ، توسط سیا از خانه اش ربوده شده است . از آنجا که فقط نیک ساردین از محل اختفای فیلم در خانه ی ورونیکا خبر داشته ، بنابراین ورونیکا به او شک کرده و فکر می کند که او عامل سیا است و بنابراین با او قطع رابطه می کند . اما در ادامه زمانی که به ملاقات لینکلن می رود ، می بیند که او در حال ملاقات با لینکلن است و اطلاعاتی از فردی که به پلیس زنگ زده و گفته که لینکلن را با شلوار خونی دیده بدست آورده است . او فردی از واشنگتن بوده که نمی توانسته در صحنه حضور داشته باشد . بنابراین علیرغم وجود بی اعتمادی ، ورونیکا و ساردین ، عازم واشنگتن می شوند تا هویت دقیق این فرد را کشف کنند .
مایکل در چندین مرحله فرار آزمایشی که تا نیمی از راه را طی کرده ، اقدام به تست مراحل اصلی می کند . حتی ترتیبی می دهد که نگهبانان از فرار او مطلع شوند تا بتواند خیابانهای امن را برای فرار شناسایی کند که در این فرایند ، متوجه می شود باید از طریق درمانگاه زندان و سپس از خیابان فیتز ، فرار کند . اما برای اینکه در این آزمایش ، گیر نیفتد ، سر از اتاق رییس پاپ در آورد . جایی که قبلا آنجا بود و منشی رییس نیز فکر می کرد او آنجاست و بنابراین همه چیز بخیر گذشت. اما برای فرار کامل ، او به زمان نیاز داشت که در اختیارش نبود ، چرا که در فواصل کوتاه در زندان ، آمارگیری می شد که برای فرار از آمار نیاز به حبس در سلول بود . پس برای اغتشاش در زندان و تنبیه شدن زندانیان توسط مامورین به حبس ، اقدام به قطع برق زندان می کند که در نتیجه هواکش ها از کار می افتد ودر اثر گرما شورش می شود . شورشی که منجر به آزادی زندانیان بخش آ از زندان شده و مامورین کنترل بخش آ را از دست می دهند . در این بین ، یک پلیس به نام باب ، گروگان گرفته می شود . لینکلن نیز در درگیری با زندانیان ، زخمی می شود . در این بین ترک نیز به بهانه ی اینکه لینکلن را نزد مایکل ببرد ، در صدد اجرای نقشه ی قتل سفارش شده می باشد . زندانیان به بخش درمانگاه حمله ور شده اند و قصد حمله به دکتر ویلدو را دارند . مایکل که از این موضوع مطلع می شود ، بواسطه ی لطف هایی که دکتر در حقش کرده و اینکه از ظلم ها وستم های پدرش که فرماندار آنجاست ، نزد مایکل ابراز برائت و تنفر کرده ، به دکتر علاقه ی قلبی پیدا کرده و در این لحظه ، به نیت نجات دکتر ویلدو ، از راه تونل عازم درمانگاه می شود . اما این بار نه برای فرار ، بلکه برای نجات دکتر ویلدو . از طرف دیگر ، فرماندار ، رییس پاپ را تهدید کرده که چنانچه برای دخترش ، خانم دکتر ویلدو ، اتفاقی بیفتد ، او را از کار برکنار خواهد کرد .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو