و اینک ادامه ی داستان :
حیوانات انگلستان
حیوانات ایرلند
حیوانات هر خطه و هر سرزمین
شعر زیبای مرا گوش کنید :
خبری هست مرا ،
از زمانی روشن .
دیر یا زود فرا می رسد آن روز
بشکند سلطه ی بیدادگری انسان .
انگلستان پر از بار و ثمر
جایگاهی است برای حیوان
و فقط حیوانات
پا گذارند بر آن .
حلقه های بندگی از گرده هامان وا شود
کوله های بردگی از پشت ها مان وا شود
دیگر از افسارها هرگز نمی بینید اثر .
گوش هاتان نشنود دیگر صدای ضربت شلاق بیداد و ستم .
نعمتی بیش از تصورهایتان خواهید دید .
مال ما خواهد بود ، گندم و جوهایمان
جو دوسر یا یونجه مان
هم چغندر مال ماست
هم که شبدر مال ماست
لوبیا هم مال ماست
روز پیروزی ما ، همه چیز از آن ماست .
نور می تابد به خاک انگلیس
آبها خالص تر از اکنون شود .
هم نسیم و بادها ، دلنوازان تر وزند .
روز آزادی ما ، آن روز هست .
پس تلاشی پیگیر
محنتی دایم و یکریز
احتیاج است تا به آزادی رسید .
گرچه قبل از آنکه آزادی رسد
مرگ بر خانه هامان در زند .
گاوها و اسب ها
بوقلمون
غازها ؛
رنج می باید کشید
تا به آزادی رسید
حیوانات انگلستان
حیوانات ایرلند
حیوانات هر خطه و هر سرزمین
گوش بدارید ندای مرا
نشر دهید آنچه شنیدید را
قصه ی فردای زرین روی را .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو