غیرقابل انتشار

امشب 19 فروردین 89 ، یک فیلم مستند آمریکایی ، با عنوان « غیر قابل انتشار » از شبکه ی یکم سیما پخش شد .

این فیلم میخواست بخشی از جنایات ارتش آمریکا در عراق را بازگو کند . 

این فیلم مستند ، در خصوص سربازانی است که در یک پایگاه ایست بازرسی در شهر سامرا در عراق مشغول خدمت هستند . 

این سربازان، بنا به دلایل مختلف ، به طور عمدی یا سهوی ، مرتکب قتل افراد بیگناه عراقی می شوند . 

در یکی از این موارد ، سربازان این پست ایست بازرسی که چهار نفر هستند ، یک زن حامله را به گلوله می بندند و باعث قتل این زن و فرزندی که در شکم دارد ، می شوند . 

یک زن حامله و فرزندش بر اثر یک اشتباه کشته می شوند .

سربازان آمریکایی از ترس اینکه مبادا ماشین حامل این زن که به سرعت حرکت می کرد و عازم بیمارستان بود تا این زن ، زایمان کند ، حامل مواد منفجره باشد ، اقدام به صدور فرمان ایست با حرکت دست و بازو می نمایند . اما شوهر این زن ، که راننده است ، تصور می کند که آمریکایی ها می گویند سریع از این منطقه حرکت کن و برو . بنابراین قصد دارد که سریعا از آنجا خارج شوند . آمریکایی ها فکر می کنند که او در حال فرار است . سربازی که بر روی نفر بر نشسته است و مسلح به یک تفنگ قوی است ، به سوی این ماشین شرکت می کند . شوهر بیچاره ، ناتوان و مستاصل ، صرفا شاهد مرگ ، زن و فرزندی است که هنوز بدنیا نیامده ، این دنیای فانی را وداع گفت .

در صحنه ای دیگر ، سربازان آمریکایی این پست ایست بازرسی ، خانواده ای عراقی را از ماشینشان پیاده می کنند . در حالیکه این خروج ، همراه با توهین و به گونه ای نامحترمانه صورت می پذیرد . سربازان آمریکایی پس از بازدید از مردان خانواده ، اقدام به بازدید بدنی از زن خانواده هم می کنند . چگونه می توان زن خود را به دست سربازان آمریکایی سپرد تا هر نقطه از بدن او را که بخواهند لمس کنند . این سربازانی که بعضا در آمریکا ، به همکاران زن خود رحم نمی کنند ، آیا به زن یک فرد مسلمان عراقی که از نظر آنان ، دشمن است ، رحم خواهند کرد ؟

یک صحنه ی دیگر ، که بخش اصلی فیلم را تشکیل می دهد ، سربازان آمریکایی در پی کشته شدن یکی از همکارانشان در اثر انفجار بمب ، اقدام به حضور غیرمترقبه و بی هدف در یکی از منازل اطراف پایگاه خود نموده و پدر خانواده را به جرم بمب گذاری و وابستگی به حزب بعث ، دستگیر می کنند ، در حالیکه هیچ مدرکی در این رابطه ندارند و خبرنگاری که در آنجا حضور دارد ، این اقدام خودسرانه و دیوانه وار را به ثبت می رساند .

چند روز بعد ، دو نفر از همان سربازان ، هوس سکس می کنند .

آنها می دانند در همان خانواده ای که آن روز به آن حمله کرده ، درهای آن را شکستند و بدون دلیل ، مرد آن خانواده را دستگیر کردند ، دختر 15 ساله ای است که بهمراه پدربزرگ پیر و ناتوان ، خواهر کوچکتر و مادرش زندگی می کند .

آنها قصد تجاوز به این دختر 15 ساله را دارند . اما دو نفر از این سربازان مخالفند . 

بالاخره ، برنامه انجام می شود . در لحظه ی وقوع این صحنه ی غم انگیز و ملالت بار ، لحظه ای سربازان آمریکایی قصد تجاوز به این دخترک 15 ساله را دارند ، یک درگیری لفظی بین دو نفر از آنان در می گیرد که منجر به کشته شدن سرباز معترض توسط سربازی می شود که قصد تجاوز را دارد .

سپس دو نفر از سربازان دیگر ، به آن دخترک بیچاره ی 15 ساله تجاوز می کنند .

سپس این دخترک و همه ی اعضای خانواده اش را می کشند . 

اخبار اعلام می کنند که یک خانواده ی تروریست به دست سربازان آمریکایی کشته شدند . خانواده ای که در تهیه ی سلاح های کشتار جمعی ، نقش داشته است . خانواده ای که به حزب بعث ، وابستگی داشته است . سرباز متجاوز آمریکایی ادعا می کند که پدر بزرگ خانواده ، هنگام تفتیش منزل ، با یک تفنگ کلاشینکف روسی ، به او تیراندازی کرده است . 

خبری دروغ شکل می گیرد و روانه ی آنتن ها و ماهواره ها و رسانه ها می شود . 

اما سربازی که بازمانده و او نیز مخالف این عمل بوده ، فیلمی را توسط سرباز کشته شده از این صحنه ی جنایت تهیه شده را در اینترنت قرار می دهد و مردم را به دفاع از حقوق بشر فرا می خواند .

اما دولت آمریکا ، این قضیه را به خوبی ماست مالی می کند و آن را اقدامی تدافعی می داند که منجر به مرگ این خانواده شده و مساله ی تجاوز جنسی به آن دختر ، هرگز در مراجع رسمی مطرح نمی شود .