۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

نادره


 قسمت چهل و نهم
کتاب « نادره »
عنوان فصل : قسمت هشتم از یادداشت های نادره - در جامعه 
ایران عزیزم ! من دیگر مانند سابق رمان نمی خوانم . با کتاب های حفظ الصحه کاری ندارم . من حالا خود را یک انسان زنده ، یک عضو مهم جامعه می دانم وهمیشه به کارهای مفید و علمی اشتغال دارم . می خواهم در اصول تعلیم و تربیت اطلاعات کامل داشته باشم . و میل دارم راجع به کارهای صنایع یدی از قبیل گلدوزی ، نقاشی ، قالی بافی ، خیاطی و غیره ، سررشته پیدا کنم . 
در جنب مدرسه خرابه ای بود . گویا برایتان نوشته باشم که آن جا را خریده ام . حالا با مخارج جزیی محل مزبور باغچه ی قشنگی شده است . گل کاری ، پرورش نباتات و غرس نهال ها را خودم مستقیما به عهده گرفته ام . با شاگردان روزی چند ساعت در آن جا کار می کنم . دخترها از گل کاری خوششان می آید . توضیحاتی که شما زیر کلکسیون نباتات نوشته و تخم گل هایی که چند سال قبل فرستاده بودید ، هر چند بعضی خراب و فاسد شده بودند ، با وجود این بسیار مفید واقع شدند . اگر باز هم از آن تخم ها یا از نوع جدید دارید قدری برای مدرسه بفرستید . 
عکس گروهی شاگردان را که به مناسبت جشن امتحانات سالیانه برداشته بودیم لفا برایتان فرستادم . خواهشمندم حتی الامکان در کارهای مدرسه به ما راهنمایی کنید . خودتان بهتر می دانید که من مدرسه رسمی ندیده ام . همه کارهای تدریس و اداره ی مدرسه را یا از روی دستورات کتبی و یا کتب اقتباس می کنم . یا از پیش خود یک جور ترتیب می دهم . در هر صورت به کمک فکری شما خیلی احتیاج دارم . اگر برای چند روزی مخصوصا برای ایام تعطیل ایام عید به رشت تشریف می آوردید ، بسیار خوب و مفید می شد. 
اما زندگانی خانوادگی ما نیز تا اندازه ای دچار تغییرات شده است . دو سه ماه قبل پدرم دختر جوانی را عقد نموده ، به خانه آورده است . من روزهای اول از این خانم جوان دوری می کردم . بعدها حس کنجکاوی مرا به او نزدیک نمود . حالا مدتی است که با هم مانوس و معاشر و دوست شده ایم . اخلاق غریبی دارد . از زندگانی جدید خود خیلی هم راضی است . این قدر فهمیده ام که عشق و محبت نمی فهمد . پدرم را که سنش دو برابر سن اوست با طرز بسیار ساده و احمقانه دوست می دارد . مقصد و آمالش عبارت از این است که خوب بخورد ، خوب بخوابد و خوب بپوشد . به استثنای رقص هیچ یک از صنایع مستظرفه را نمی داند . سواد نوشتن و خواندنش بد نیست . می خواستم دروس رسم المشق را به گردنش بگذارم . از تنبلی زیر بار نرفت . اسمش « مه جبین » خانم است . تقریبا هم سن می باشیم . پدرش یکی از محترمین و متمولین رشت است . نامادری من به من اعتماد و اطمینان کامل دارد . به غیر از کارهای پرزحمت تمام پیشنهادات مرا بدون چون و چرا می پذیرد . خلاصه یک مجسمه ی قشنگ ولی بیروح با یک هیکل خوش منظر بی فکر و خیال است ، چیزی نمی فهمد ، ولی برای مشغول کردن مرد مسنی مثل پدرم بسیار خوب است . زیرا هیکلی است که می تواند احساسات طبیعی مردها را به آسانی تحریک نماید . پدرم بسیار دوستش دارد . البته نه به آن ترتیبی که والده ی مرا دوست می داشت .
عزیزم ! قربانت گردم ! بیشر از این دردسر نمی دهم . امیدوارم پسر کوچک شما روز به روز بزرگ تر و قشنگ تر شود . چرا اسمش را برای من ننوشته اید . و نیز بنویسید ببینم به پدر رشیدش بیشتر شبیه است یا به مادر قشنگش ؟ خواهش می کنم عکسش را برای من بفرستید . فراموش نکنید که به من قول داده اید که تربیت اولین فرزندتان را به عهده ی من واگذار کنید . اینک من از طرف خود از شما تقاضا می کنم که بچه ی مرا در اولین فرصت به من برسانید . می خواهم هر چه زودتر گونه های قشنگ او را ببوسم و نیز بنویسید نادره ی کوچک در چه حال است و با پسر کوچولو میانه اش چه جور است ؟ 
راجع به آینده خود نیز بی فکر نیستم . حالا دیگر تکلیف خود را می دانم . معنی شوهر کردن و زندگانی مستقل را می فهمم . از شما چه پنهان می خواهم شوهر و اولاد داشته باشم . میل دارم اطفال خود را با میل و سلیقه ی خود تربیت و اداره نمایم . ولی شوهری که من لازم دارم ، عجالتا پیدا نشده است .خواستگار زیاد است . ولی همه از طبقه ی جوانان لوس و عناصر بی مزه و به عقیده ی من فاسد هستند . عزیزم ! خودتان و اطفال قشنگتان را می بوسم .  از قول من به جمشید خان سلام برسانید . 
نادره


نام کتاب : نادره
نگارش : جعفر پیشه وری (1271-1326)
به کوشش : محمود مصور رحمانی ، صفدر تقی زاده
مدیر اجرایی : سرور فرهی
لیتوگرافی : تارنگ
صحافی : ایران زمین
شابک : 0-04-7920-964
تیراژ : 3000
قیمت : 5000 تومان
انتشارات گوینده
چاپ اول : زمستان 1383



پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به « نادره » در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی « نادره » کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند . 
  • اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .                      

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats