آقاي خامنهاي مقصر هستند چون از همان ابتدا قواعد بازي سياست را رعايت نكردند. سياست ميگويد كه «ميتوان مردم را تا پاي صندوقهاي راي آورد، اما راي آنها را حساب نكرد!» سياست ميگويد «ميتوان مردم را به جان هم انداخت، تا بزرگان در بالا مشغول چانهزني شوند» اما آقاي خامنهاي از همان روز اول، بازي سياست را كنار گذاشت. آقاي خامنهاي چانهزنيها را قبول نكرد. وقتي چانهزنيها را ديد، كوتاه نيامد و همه ماجرا را به خود مردم گفت و كار را پيچيدهتر كرد. اين مساله ميتوانست با چانهزني بزرگان و شخصيتهاي سياسي و استوانههاي نظام حل و فصل شود. كافي بود آقاي خامنهاي فقط كمي از نظر خود كوتاه بيايد و نظر بزرگان را بپذيرد. از نظر خودش هم كه نه، از نظر مردم و از انتخاب مردم. باور كنيد آب از آب تكان نميخورد. مردم را هم ميشد يك طوري قانع كرد. اصلا چه كسي گفته مردم هميشه بايد همه چيز را بدانند؟
بالاخره مردم هر چقدر هم كه عزيز باشند، عزيزتر از بزرگاني نيستند كه همه عمر خود را در راه پيروزي انقلاب اسلامي و برقراري جمهوري اسلامي صرف كردهاند. ما بزرگاني داريم كه سالهاي زيادي را در زندان بودهاند و بعد از انقلاب هم همه كاره نظام بودند. آيا به خاطر راي مردم، بايد آنها را از خود برانيم؟ ارزش دارد؟ عقل چه ميگويد؟ سياست چه ميگويد؟ به نظر من اشتباه آقاي خامنهاي اين بود كه مصالح اين آدمها و شخصيتها را در جمهوري اسلامي رعايت نكرد و آنها را با مردم عادي كشور برابر دانست.
اشتباه ديگر آقاي خامنهاي اين بود كه بيش از اندازه روي نقش مردم تاكيد كرد و دائما گفت مردم. اما آيا هميشه ميشود به مردم اطمينان كرد؟ اتفاقا امام خميني هم همين را ميگفت. اصلا امام هم اشتباه ميكرد كه ميگفت «اکثریت هرچه گفتند آرایشان معتبر است، ولو به ضرر خودشان باشد!» اين چه حرفي است كه هر كسي را كه مردم انتخاب كردند؟! خوب شايد مردم اشتباه كردند و كسي را انتخاب كردند كه به درد مملكت نخورد! به نظر من آقاي خامنهاي بايد ميگفت هركسي را كه بزرگان و شيوخ كشور گفتند، همان رييس جمهور است!
ما دلسوزاني داريم كه مردم را قبول دارند، اما اعتقاد دارند كه مردم گاهي اشتباه ميكنند و نبايد اجازه اشتباه را به آنها داد! به نظر من آقاي خامنهاي بايد حرف اين بزرگان را گوش ميكرد و به نظر آنها احترام ميگذاشت. مردم عزيزند، ولي بعضي وقتها واقعا نميفهمند! البته اين اشتباه آقاي خامنهاي مال امروز و ديروز هم نيست. همان سال 76 هم وقتي مردم به سيد محمد خاتمي راي دادند، آقاي خامنهاي بايستي آقاي ناطق نوري را به عنوان رييس جمهور معرفي ميكرد. و يا سال 80، نبايد اجازه انتخاب مجدد خاتمي را به مردم ميداد! اما آقاي خامنهاي باز هم به انتخاب مردم احترام گذاشت. خوب چرا؟! مردم چكارهاند؟!
آقاي خامنهاي مقصر است چون بيش از اندازه به قانون احترام گذاشت. قانون كه وحي منزل نيست. به نظر شما، نميشود گاهي به خاطر مصلحت بزرگان، قانون را كنار گذاشت؟ مگر ديگران قانون را قبول ندارند؟ اتفاقا آنها هم قانون را قبول دارند، حتي بيشتر از ما، ولي انصاف داشته باشيد، گاهي آدم مجبور ميشود از چراغ قرمز هم عبور كند! خوب قانون هم مثل چراغ قرمز، چه فرقي دارد؟ چرا آقاي خامنهاي قانون را موقتا تعطيل نكرد؟
اشتباه ديگر آقاي خامنهاي اين بود كه به سخنان «روشنفكران قبيلهاي» احترامي نگذاشت. مخصوصا به سخنان روشنفكرترين فرد ايراني!؟ چرا آقاي خامنهاي دليل اصلي تقلب را نپذيرفت؟ وقتي ما خودمان را بينياز از نظرات روشنفكران قبيلهاي بدانيم، به چه كسي دلخوش باشيم؟ به مردم عوام روستايي عاشق سانديس؟!
اشتباه ديگر آقاي خامنهاي اين بود كه راي آن پيرزن و پيرمرد روستايي «قراخيلي» را، با راي آن مرد و زن باكلاس تهراني، برابر دانست. خودتان قضاوت كنيد، حقيقتا اينها با هم يكي هستند؟ يعني كيفيت راي اصلا مهم نيست؟! كدامشان بيشتر ميفهمند؟ كلاهتان را قاضي كنيد و ببينيد آيا واقعا راي آن مرد و زن «درچه پيازي» با راي تهرانيها برابر است؟ اصلا فرض كنيد برابر باشد، آيا از لحاظ كيفي هم برابر است؟! اصلا تا حالا شما اسم اين ده كورهها را شنيده بوديد؟ تا حالا ميدانستيد كه چنين شهر و روستايي هم در ايران وجود دارد؟ خوب وقتي خبر نداريد، پس راي آنها چه ارزشي دارد؟ مهم كيفيت آراست كه همه نخبگان كشور ميگويند كيفيت راي تهرانيها بيشتر از همه جاي كشور است. پس چرا آقاي خامنهاي اين را نپذيرفت؟
به نظر من بايد قانوني وجود داشته باشد كه انتخابات بر اساس «كيفيت آراء» باشد نه بر اساس «كميت آراء» يعني اگر در انتخاباتي، «خورموجيها و خيارجيها و سوراني و زارچيها و گراشيها و بيلهسواريها» يك نفر را انتخاب كردند و تهرانيها يك نفر ديگر را، بايد به انتخاب تهرانيها احترام گذاشت! چون عقل اين را ميگويد، نخبگان هم همين را ميگويند، بزرگان نظام هم اينطور راضي ميشوند!
حالا كه دارم اعتراف ميكنم، خيال همه را راحت كنم. آقاي خامنهاي نه تنها مقصر، كه مجرم نيز هست! اينرا من نميگويم، تمام بدهاي دنيا، ببخشيد تمام خوبهاي دنيا ميگويند. آقاي خامنهاي مجرم است، چون باراك اوباما ميگويد. آقاي خامنهاي مجرم است، چون نتانياهو ميگويد. آقاي خامنهاي مجرم است، چون گوردون براون و ساركوزي و بلر ميگويند. چون ملك عبدالله و حسني مبارك و عبدالله دوم ميگويند. آقاي خامنهاي مجرم است، چون اسرائيل و آمريكا و انگليس و فرانسه و آلمان و تمام كشورهاي متمدن دنيا ميگويند! اگر اينها دليل نميشود، پس چه چيزي دليل ميشود؟
نه تنها كشورهاي مختلف، كه هموطنان ضدانقلاب خارج از كشور ما هم همين را ميگويند. آقاي خامنهاي مجرم است چون رضا پهلوي ميگويد، چون بنيصدر ميگويد. چون مسعود و مريم رجوي ميگويند. از همه مهمتر، چون اكبر گنجي و عطاءالله مهاجراني و دكتر سروش و كديور ميگويند. سازگارا و مخملباف و نوريزاده هم اين را تاييد ميكنند. همين سازگاراي دلاور چند ماه است كه دارد همين را ميگويد! راديو اسرائيل و راديو فردا و صداي آمريكا و بيبيسي هم همين را داد ميزنند. آيا همه اينها دليل نميشود كه باور كنيم آقاي خامنهاي مجرم و مقصر اصلي حوادث اخير است؟ پس دوستان عزيز، بهتر است تعصب را كنار بگذاريم. قبول كنيم كه آقاي خامنهاي مقصر اصلي است!
پینوشت :
- برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید .
- با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .
- اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو