۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

نادره


 قسمت سی و ششم
کتاب « نادره »
عنوان فصل : قسمت چهارم از یادداشت های نادره - روزهای خوش 
از فردای شب مهمانی هر روز مرتبا به همراهی حاجی علی نوکر قدیمی خودمان به خانه ی ایران خانم رفته ، به تحصیل زبان های فرانسه ، انگلیسی و تکمیل فارسی مشغول می شدیم . 
ایران علاوه بر معلمه گی ، برای من یک دوست صمیمی و رفیقه دلسوز بود که من از همان روز اول او را برای خود سرمشق و رهبر قرار داده بودم . تمام رفتار و حرکات این خانم قشنگ در نظر من بسیار مقبول و زیبا بود . در خانه ، اثاثیه و هر چیزی که داشتند ساده ، بی آلایش ، پاکیزه ، مرتب و حاکی از یک سلیقه ی خوب و پسندیده بود . شوهرش جمشید خان نیز مانند خودش خوش خلق ، متین و نجیب بود . او وقتی که مرا خواهر کوچولو خطاب می نمود از او بسیار خوشم می آمد . 
جمشید خان اصلا تهرانی ولی بزرگ شده ی اسلامبول بوده ، اونیورسیته آن جا را با دیپلم درجه عالی به اتمام رسانیده ، در مجامع علمی و ادبی آن جا شرکت نموده ، تجربیات کاملی به معلومات خود افزوده بود . چون پدرش از اعضای مهم وزارت امور خارجه و مدت طولانی در اسلامبول عهده دار کارهای مهم دولتی بود ، لذا به مناسبت سابقه و خدمات او پسرش جمشید خان ، بعد از مراجعت از اسلامبول در اداره کارگزاری رشت به شغل قابل اهمیتی تعیین شده بود . 
ایران خانم از طرف پدر ایرانی ولی در اسلامبول از یک خانم ترک متولد شده و تحصیلات خود را در دارالمعلمات آن جا به اتمام رسانیده بود . پدرش میرزا عبدالجبار تاجر تبریزی در اواخر عمر به مناسبت تاهل با مادر ایران خانم در اسلامبول ساکن شده بود . این شخص محترم یکی از دوستان صمیمی و قدیمی پدرم بود که در سفر اخیر با هم تجدید عهد کرده ، قرار گذاشته بودند مابین فرزندانشان نیز دوستی و علاقه محکمی ایجاد نمایند . شاید از این جهت بود که پدرم تربیت مرا به اختیار ایران خانم واگذار کرد . 
در نتیجه دلسوزی ایران خانم و جدیت خودم تحصیلات من پیشرفت سریعی می نمود . در عرض یک سال املاء و انشاء فارسی ام تقریبا تکمیل شده ، در زبان های انگلیسی و فرانسه خوب جلو می رفتم . اصول تدریس ایران خانم بسیار مفید و سهل بود . در اواخر سال الو موفق شده بودم که روزی چند ساعت به زبان فرانسه و انگلیسی مکالمه نمایم . علاوه بر تحصیلات معمولی ، ساعت های معینی را برای مطالعه ی آزاد تخصیص داده بودیم . 
ایران خانم از مجلات و کتاب های ادبی تکه های مناسبی پیدا کرده ، برای من ترجمه می نمود . در اثناء دروس دیگر ، زبان ترکی را به مناسبت سابقه ی جزئی که داشتم به آسانی یاد گرفتم . زیرا جمشید خان با ایران خانم خود همیشه ترکی حرف می زدند . دانستن این زبان برای من بسیار مفید واقع شد . موقع بیکاری از کتابخانه ی مفصل ایران خانم استفاده کرده ، شب های طولانی پاییز و زمستان را به خواندن کتب رمان و حکایات ترکی مشغول می شدم . چون زندگانی ترک های اسلامبول و غیره تقریبا شبیه به زندگانی خودمان است . لذا رمان های آن ها را بیشتر و آسان تر می فهمیدم . 
اما ایران خانم بیشتر از رمان های فرانسه محظوظ می شد . مخصوصا از خواندن تراژدی های احساساتی و ادبی نویسندگان معروف ( شکسپیر ، لرد بایرون ، ویکتور هوگو و غیره ) لذت می برد . 
به این ترتیب سه سال تمام با تحصیل و تعلیم گذراندم . در این مدت معلوماتم توسعه یافته بود . می توانستم مستقلا از کتب ادبی فرانسه و انگلیسی استفاده نمایم . تحصیل و مطالعه در روحیاتم تاثیرات بزرگی بخشیده بود . روحم در بالای آسمان ها ، خیالاتم در مافوق عوالم بشری سیر می نمود . زیرا مغز کوچکم بیشتر از گنجایش خود پر شده بود . بسیار مغرور و متکبر شده به معلومات خود می بالیدم .

نام کتاب : نادره
نگارش : جعفر پیشه وری (1271-1326)
به کوشش : محمود مصور رحمانی ، صفدر تقی زاده
مدیر اجرایی : سرور فرهی
لیتوگرافی : تارنگ
صحافی : ایران زمین
شابک : 0-04-7920-964
تیراژ : 3000
قیمت : 5000 تومان
انتشارات گوینده
چاپ اول : زمستان 1383



پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به « نادره » در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی « نادره » کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند . 
  • اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .                      

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats