۱۳۸۹ تیر ۲۵, جمعه

رویای صادقانه


یك وقت بدون اطّلاع وارد محله‏ای برای دیدن خانواده شهیدی شدیم، دیدم محله پر از جمعیت است و برای ورود مقام معظّم رهبری، گاو و گوسفند آماده كرده‏اند.
آقا با دیدن صحنه ناراحت شدند و فرمودند: مگر نگفتم مزاحم مردم نشوید و دیدار من بدون اطّلاع قبلی باشد. ما عرض كردیم: آقا؛ از دفتر اطلاع نداده‏اند.
بالاخره آقا وارد منزل پدر شهید شدند و فرمودند: بگو ببینم چه كسی آمدن مرا به شما اطلاع داده است، آیا از دفتر اطلاع داده‏اند؟ پدر شهید عرض كرد: نه آقا، من دیشب حاج آقا روح اللّه‏ (امام رحمه‏الله ) را در خواب دیدم، پسرم علی‏رضا نیز در كنار امام رحمه‏الله نشسته بود.
امام رحمه‏الله رو به من كردند و فرمودند: فلانی، فردا شب مهمان عزیزی داری، از مهمانت پذیرایی كن. گفتم: مهمان من كیست؟ فرمود رهبر مهمان شما است. با تعجب گفتم رهبر می‏خواهد به خانه من بیاید؟! پسرم گفت: بله بابا، رهبر می‏خواهد به خانه ما بیاید، از ایشان پذیرایی كنید.
حجة الاسلام احمدی (از اساتید حوزه علمیه قم)
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats