یارو زبونش میگرفته ، میره داروخونه میگه: آقا دیب داری؟
کارمند داروخونه میگه: دیب دیگه چیه؟
یارو جواب میده: دیب دیگه - این ورش دیب داره ، اون ورش دیب داره.
کارمنده میگه: والا ما تا حالا دیب نشنیدیم - چی هست این دیب ؟!
یارو میگه: بابا دیب ، دیب
طرف میبینه نمیفهمه ، میره به رئیس داروخونه میگه - اون میآد میپرسه: چی میخوای عزیزم ؟!
یارو میگه: دیب!
رئیس میپرسه: دیب دیگه چیه؟!
یارو میگه: بابا دیب دیگه - این ورش دیب داره ، اون ورش دیب داره.
رئیس داروخونه میگه: تو مطمئنی که اسمش دیبه؟!
یارو میگه: آره بابا - خودم دائم مصرف دارم، شما نمیدونید دیب چیه؟
رئیس هم هر کاری میکنه ، نمیتونه سر در بیاره و کلافه میشه ... یکی از کارمندای داروخونه برای خود شیرینی میآد جلو و میگه: یکی از بچههای داروخونه مثل همین آقا زبونش میگیره، فکر کنم بفهمه این چی میخواد - اما الان شیفتش نیست.
رئیس داروخونه که خیلی مشتاق شده بود بفهمه دیب چیه ، گفت: اشکال نداره - یکی بره دنبالش، سریع برش داره بیارتش.
میرن اون کارمنده رو میارن - وقتی میرسه، از یارو میپرسه: چی میخوای؟!
یارو میگه: دیب!
کارمنده میگه: دیب؟!
یارو: آره
کارمنه میگه: که این ورش دیب داره ، اون ورش دیب داره؟!
یارو: آره
کارمند: داریم! چطور نفهمیدن تو چی میخوای؟!
همه خیلی خوشحال شدن که بالاخره فهمیدن یارو چی میخواد - کارمنده سریع میره توی انبار و دیب رو میذاره توی یه مشمع مشکی و میاره میده به یارو و اونم میره پی کارش.
همه جمع میشن دور اون کارمند و با کنجکاوی میپرسن: چی میخواست این?!
کارمنده میگه: دیب!
میپرسن: دیب؟دیب دیگه چیه؟!
میگه: بابا همون که این ورش دیب داره، اون ورش دیب داره!
رئیس شاکی میشه و میگه: اینجوری فایده نداره - برو یه دونه دیب ور دار بیار ببینیم دیب چیه؟!
کارمنده میگه: تموم شد - آخرین دیب رو دادم به این بابا رفت!!
دوستان حالا دیب چیه؟؟؟؟؟؟
دوستان عزیز، این متن صِرفاً یک داستان طنز بوده و در واقع جنبه سرگرمی دارد!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو