۱۳۸۹ تیر ۱۹, شنبه

تو را منتظرند

در دور دست تو را منتظرند ،
شهزاده ای ، آزاده ای اسیر قلعه ی دیوان ،
به حیله جادو در بند
گرفتار و چشم به راه که : « فریادرسی می آید » ،
و به صدای هر پایی
سر از گریبان تنهایی غمگینش بر می دارد که : « کسی می آید »
و او خریدار تو است ،
نیازمند تو است.

 شعر از دکتر علی شریعتی


پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند . 
  • اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .                      

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats