سالهاست که در تصوراتمان ، مدرسه را جایی می بینیم که در آن از تنبیه یدی و ضرب و شتم خبری نیست .
در اذهانمان ، از مدرسه ، نمایی ساخته ایم که در آن اثری از فحاشی و توهین و بددهنی و تحقیر وجود ندارد .
اکنون زمانی است که اینگونه اعمال ناشایست و رفتارهای خشن پادگانی را حتی در پادگانها و اماکن نظامی نیز ، پسندیده نداسته و با توسل به راهکارهای جدید مدیریتی ، سعی در اصلاح ساختار مدیریتی نظامی نیز هستند .
اکنون زمانی است که اگر بگویی در فلان مدرسه ، دانش آموز را کتک می زنند ، آدم یاد مکتب خانه های شاه عباسی می افتد . یا اینکه ناخودآگاه به یاد مرحوم مغفور ، ناصرالدین شاه قاجار می افتی که مقبره اش برای سالیان دراز ، زیارتگاه مسلمانان ایرانی بود .
لهذا اکنون در شهر لاهیجان ، در استان گیلان ، مواردی را شنیده ام که بسیار اسفبار است .
مواردی از شکنجه ی دانش آموزان در مدرسه .
شکنجه های روحی و تنبیه های جسمی .
دانش آموزانی که بایستی ، آینده ساز فردای این مرز و بوم باشند ، با روشهای نادرست تربیتی ، با حماقت و کوته بینی تعدادی معلم و مدیر و ناظم و مسئولین تربیتی و پرورشی ، فردی عقده ای خواهد شد که اگر به مقامی برسد ، در صدد عقده گشایی از تحقیرها و توهین هایی است که شنیده و اگر به جایی نرسد ، در طبقات پایین اجتماع ، به فردی بدل خواهد شد که تخلفات و جرایم متعدد او ، آسایش را بر جامعه حرام خواهد کرد .
آن روز شاید او را اعدام کنند یا به زندان بیندازند و قضیه را فیصله دهند ، اما آیا هیچکس می بیند که این معلم نادان ، و این مدیر احمق ، چه نقش شومی در سرنوشت و زندگی این فرد بازی کرده اند ؟ آیا آنان نیز به سزای اعمال خود خواهند رسید ؟ چه کسی باید به این موارد رسیدگی کند ؟
مسلما شایسته و صحیح نیست که همواره ، همه ی مشکلات و مسایل را به عهده ی مقامات رسمی و دولتی بیندازیم و از زیر بار مسئولیتهایی که متوجه یکایک ماست ، طفره برویم .
آیا هر یک از ما ، از آنچه که در مدارس می گذرد و از آن اطلاع داریم ، به مبادی مربوطه گزارش کرده ایم ؟
آیا زمانی که فرزندمان ، از تخلفی در مدرسه به ما اطلاع داد ، ما برخورد و واکنش مناسبی در قبال آن داشته ایم ؟ آیا آن را به آموزش و پرورش شهرستان ، استان و یا کشور و یا مبادی نظارتی غیر از آموزش و پرورش منعکس کردیم ؟
آیا این مورد را لااقل در روزنامه ها و سایتهای خبری مطرح کردیم ؟
اصلا آیا کاری کردیم ؟
نه !
ما خیلی زرنگ باشیم ، فقط به مواردی خواهیم پرداخت که به طور مستقیم مرتبط با فرزندمان یا خودمان باشد .
ما اصولا کاری به اجتماع نداریم و معتقدیم که هر کسی باید خودش گلیم خودش را از آب بکشد .
بر این اساس است که همواره معایب و مشکلات اجتماعی در جامعه ی ما گسترده تر شده و همواره عده ی زیادی از مردم در جمع های دوستانه ی خود ، از این مشکلات سخن گفته و با بی گناه دانستن خود ، تمام مشکلات و معایب و ایرادها را به عهده ی شخص دولت می اندازند .
کاملا درست است که اگر سامانه ی دولتی در مدارس ، درست عمل می کرد ، با چنین مشکلاتی مواجه نبودیم .
اما آیا در شرایط کنونی ، می توان به صرف مقصر دانستن دولت ، به حل مشکل کمکی کرد ؟
آیا در شرایط کنونی ، همت ما نمی تواند ، کمکی در حل مشکل باشد ؟
فرض کنید که آموزش و پرورش به این گونه شکایات بی توجه است . اگر تعداد این گزارشات راجع به یک نفر یا یک مدرسه به 50 گزارش برسد ، به نظر شما آیا بازهم آموزش و پرورش ، سکوت خواهد کرد ؟ آیا اصلا می تواند سکوت کند ؟
مسلما نمی تواند .
پس ما مشکل داریم .
مشکل از ما مردم غیرتمند ایران زمین است .
مشکل از اهالی استان گیلان است .
مشکل از لاهیجانی هاست .
مشکل از کسانی است که فرزندانشان در آن مدرسه درس می خوانند .
مشکل از یکایک ماست .
چرا که « از ماست ، که بر ماست » .
با نگرش به موارد فوق ، در نظر دارم ، برخی از اینگونه موارد را در وبلاگ خودم منتشر کنم .
امید است که این اقدام کوچک و ناچیز ، بتواند گامی هر چند کوچک در حل مشکلات این مدرسه و رهایی دانش آموزان آن ، از چنگال مدیریت فرسوده و قدیمی مبتنی بر تنبیه یدی و توهین شوند .
شما خوانندگان عزیز هم ، چنانچه چنین مواردی را مشاهده کرده و یا خاطراتی از آن دارید ، در این قسمت بگذارید و دیگران را در این دانسته ها و در این خاطرات شریک کنید .
شاید به نحوی ، اینگونه اخبار و اطلاعات به دست عده ای از مقامات و مسئولین رسیده و گامی در حل این مشکلات در مناطق مختلف کشور ، برداشته شود .
دست به دست هم دهیم به مهر
میهن خویش را کنیم آباد .
متاسفم...
پاسخحذف