امروز خواهرم « هدیس » ، یکسری تصاویر از مسجد مجلل و زیبای شیخ زائد برایم ایمیل کرده بود .
مسجدی که با هنرمندی تمام و با صرف هزینه ای سنگین ، نمادی از یک معماری کاملا اسلامی بوده و در برابر تمدن و فرهنگ جهانی ، چهره می نمایاند و زیباییهای بی مثالش را به رخ همگان می کشد .
دیدن این تصاویر مرا به یاد این انداخت که پیامبراعظم ( صلی الله علیه وآله و سلم ) انداخت .
ایشان مجدا از زیباسازی مساجد برحذر بوده و سعی بر آن داشتند که مساجد ، پایگاه اتحاد و برادری و برابری بوده و در آن نشانی از تجمل و ثروت و مظاهر قدرت دنیوی نباشد .
اما کاخ سبز نشینان اموی ، برای نخستین بار ، مساجد مجلل را در دستور کار خود قرار دادند و مساجدی را در شام ایجاد نمودند که نشانه هایی از زندگی اشرافی دربار اموی بود .
بعدها ایرانیانی که همواره به دیدن کاخ های سلطنتی مجلل عادت کرده بودند ، نتوانستند این عادت دیرینه را کنار گذاشته و بنابراین در راستای خدمت به اسلام ، در مسیری گام برداشتند که با منویات و اخلاق نبوی ، هماهنگی چندانی نداشت .
مساجد ایرانی ، عرصه ای شد که بدانوسیله ایرانیان هنرمند و هنردوست ، نبوغ هنری و آرمانهای ملی و مذهبی خود را در قالب ساختارهای مهندسی و معماری این مساجد ، بروز دادند .
و اما امروز مسجد شیخ زائد با این شکل و قیافه ، نمادی اسلامی است که به جهان معرفی می شود . چیزی در مایه های کلیساهای رومی ، یا همان کلیساهایی که مردم اروپا را به یاد بدبختی هایشان می اندازد . کلیسایی که شده بود دکان عده ای آدم عوضی و مفت خور که اسمشان را گذاشته بودند کشیش . حالا بعد از گذشت سالها ، اسلامی که نماد دفاع از مظلوم و سادگی بوده ، خودش به سمت تجمل گرایش پیدا کرده است . من نمیدانم این مسجد در کدام کشور قرار دارد و چه جایگاهی در بین سایر مساجد دارد . و برایم مهم هم نیست که این را بدانم .
در ایران و در شهر خودمان هم می توانیم بخوبی مواردی از این قبیل را ببینیم .
مساجد ، بر حسب زیباییها و تجملاتی که دارند ، اهمیت یافته اند .
شما هرگز شاهد نخواهید بود که مقامات محلی و دولتی برای اقامه ی نماز ، مخصوصا نمازهایی که جنبه ی رسمی و تبلیغاتی نیز پیدا کنند ، به یکی از مساجد ساده ی پایین شهر بروند . نه !
اگر اسلام ما ، به چنین وضعی کشیده نمی شد ،
اگر اسلام ما ، از باطن خویش دور نمی شد ،
اگر اسلام ما ، به پوسته ای فارغ از باطن پرمغز خویش بدل نمی شد ،
امروز نمی دیدیم مسلمانانی را که بدنبال فرهنگ دست ساز و هزاررنگ غربی که هر تکه از آن ، زاییده ی تفکری مجزا است و این وصله ی ناجور فرهنگی ، خود نمی داند که به کدامین مسیر و به کدامین سرزمین ، رهنمون است ؛ راه افتاده اند .
اسلام به ذات خود ندارد عیبی ،
هر عیب که هست در مسلمانی ماست .
شما نظرتان چیست ؟
شما چه می گویید ؟
چگونه می اندیشید در این رابطه ؟
مسجدی که با هنرمندی تمام و با صرف هزینه ای سنگین ، نمادی از یک معماری کاملا اسلامی بوده و در برابر تمدن و فرهنگ جهانی ، چهره می نمایاند و زیباییهای بی مثالش را به رخ همگان می کشد .
دیدن این تصاویر مرا به یاد این انداخت که پیامبراعظم ( صلی الله علیه وآله و سلم ) انداخت .
ایشان مجدا از زیباسازی مساجد برحذر بوده و سعی بر آن داشتند که مساجد ، پایگاه اتحاد و برادری و برابری بوده و در آن نشانی از تجمل و ثروت و مظاهر قدرت دنیوی نباشد .
اما کاخ سبز نشینان اموی ، برای نخستین بار ، مساجد مجلل را در دستور کار خود قرار دادند و مساجدی را در شام ایجاد نمودند که نشانه هایی از زندگی اشرافی دربار اموی بود .
بعدها ایرانیانی که همواره به دیدن کاخ های سلطنتی مجلل عادت کرده بودند ، نتوانستند این عادت دیرینه را کنار گذاشته و بنابراین در راستای خدمت به اسلام ، در مسیری گام برداشتند که با منویات و اخلاق نبوی ، هماهنگی چندانی نداشت .
مساجد ایرانی ، عرصه ای شد که بدانوسیله ایرانیان هنرمند و هنردوست ، نبوغ هنری و آرمانهای ملی و مذهبی خود را در قالب ساختارهای مهندسی و معماری این مساجد ، بروز دادند .
و اما امروز مسجد شیخ زائد با این شکل و قیافه ، نمادی اسلامی است که به جهان معرفی می شود . چیزی در مایه های کلیساهای رومی ، یا همان کلیساهایی که مردم اروپا را به یاد بدبختی هایشان می اندازد . کلیسایی که شده بود دکان عده ای آدم عوضی و مفت خور که اسمشان را گذاشته بودند کشیش . حالا بعد از گذشت سالها ، اسلامی که نماد دفاع از مظلوم و سادگی بوده ، خودش به سمت تجمل گرایش پیدا کرده است . من نمیدانم این مسجد در کدام کشور قرار دارد و چه جایگاهی در بین سایر مساجد دارد . و برایم مهم هم نیست که این را بدانم .
در ایران و در شهر خودمان هم می توانیم بخوبی مواردی از این قبیل را ببینیم .
مساجد ، بر حسب زیباییها و تجملاتی که دارند ، اهمیت یافته اند .
شما هرگز شاهد نخواهید بود که مقامات محلی و دولتی برای اقامه ی نماز ، مخصوصا نمازهایی که جنبه ی رسمی و تبلیغاتی نیز پیدا کنند ، به یکی از مساجد ساده ی پایین شهر بروند . نه !
اگر اسلام ما ، به چنین وضعی کشیده نمی شد ،
اگر اسلام ما ، از باطن خویش دور نمی شد ،
اگر اسلام ما ، به پوسته ای فارغ از باطن پرمغز خویش بدل نمی شد ،
امروز نمی دیدیم مسلمانانی را که بدنبال فرهنگ دست ساز و هزاررنگ غربی که هر تکه از آن ، زاییده ی تفکری مجزا است و این وصله ی ناجور فرهنگی ، خود نمی داند که به کدامین مسیر و به کدامین سرزمین ، رهنمون است ؛ راه افتاده اند .
اسلام به ذات خود ندارد عیبی ،
هر عیب که هست در مسلمانی ماست .
شما نظرتان چیست ؟
شما چه می گویید ؟
چگونه می اندیشید در این رابطه ؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو