۱۳۸۹ خرداد ۲۸, جمعه

ماجرای نه زندانی



این داستان به سال 1848 بر می گردد،درست زمانی که ایرلند اعلام استقلال از انگلستان کرد و در طی آن 9 جوان شورشی ایرلندی دستگیر و محکوم به مرگ شدند.

از آن جایی که حکم مجازات آنان قبل از ملکه ویکتوریا صادر شده بود،او تحمل اعدام کردن آنان را نداشت و به همین خاطر دستور داد تا آنان را به زندانی در مستعمره انگلستان یعنی استرالیا منتقل کنند.

حدود 40 سال پس از آن، ملکه ویکتوریا از استرالیا دیدن کرد و مورد استقبال نخست وزیر آنجا یعنی آقای چارلز دافی(CharLs Gavan Duffy ) قرار گرفت. وقتی آقای چارلز به اطلاع ملکه رساند که او یکی از 9 نفر ایرلندی محکوم به مرگ بوده است ، ملکه به راستی شوکه شد . ملکه از او پرسید که آیا از سرنوشت آن هشت زندانی دیگر خبری دارد یا نه ؟ او به آگاهی ملکه رساند که آنان همگی با یکدیگر در تماس هستند ،



توماس فرانسیس(Tomas Francis Meagher )به ایالات متحده مها جرت کرد و خیلی زود به مقام فرماندهی مونتانا رسید.



ترنس مک مانس (Terrence Mcmanus )و پاتریک دونا او (Patrik Don Ahue ) هر دو ژنرال ارتش ایالات متحده شدند و بسیار عالی خدمت کردند.



ریچارد اوگورمان (Richard O Garman) به کانادا مهاجرت کرد و فرماندار کل نیوفوندلند شد.



ماریس لین(morris Lyene)و مایکل ایرلند ((MichaeL IreLand هر دو از اعضای هیئت دولت استرالیا شدند و جدا از هم به عنوان دادستان کل استرالیا انجام وظیفه کردند.



دارسی مگی (Darcy Mcgee) نخست وزیر کانادا شد. و در آخر جان میچل (john Mitchell) نیز در مقام شهردار نیویورک خدمت کرد .



همه ما نه تنها با سر خوردگیها و نا کامی ها بلکه با موانع و سدهایی در جاده های مختلف موفقیت روبرو می شویم.

این داستان مصداق این جمله است :
(در معامله زندگی، گذشته شما هرگز برابر با آینده تان نیست.)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats