۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۸, شنبه

بدحجابی و خروش مردمی

این روزها ، انگار مساله ی حجاب ، باز هم مثل گذشته ، در دوره ی اوج خود قرار گرفته و نقش قابل توجهی در تمرکز فعالیتهای نهادها و بخش های مختلف دولتی و شبه نظامی داشته است .
من هم مثل همه ی مردم ایران ، از بدحجابی و آن چیزی که فراتر از حد معمول و مرسوم است ، بدم می آید . 
اما ....
امروز که سایت الف را می خواندم ، خبری دیدم که نوشته بود برخی از مردم در نمایشگاه کتاب ، به حضور برخی عوامل بدحجاب در نمایشگاه اعتراض کرده و حتی درگیر هم شده اند .
وقتی این خبر را خواندم ، شک نکردم که این کسانی که درگیر شده اند با عناصر بدحجاب (!!!) ، مطمئنا مردم عادی کوچه و خیابان نبوده اند . 
انگار این آقایان ، یا خانمها ، سالهای گذشته را در همین نمایشگاه کتاب تجربه نکرده اند . 
انگار ، همین آقایان و خانمها ، هر روز توی کوچه وخیابان ، بین فامیل و دوست و همسایه و همکار و همکلاسی ، تعداد زیادی از دختران و زنانی را نمی بینند که حجاب که ندارند هیچ ، بلکه آرایش های تند و زننده ای دارند که به نحو تابلویی دارد داد می زند که آهای من ........
با این وجود ، هرگز ندیده ام که مردم عادی ، مردمی که همسایه ی اینها هستند ، مردمی که همکلاس اینها هستند ، مردمی که دوست اینها هستند ، مردمی که اینها را می شناسند و مردمی که اینها را در خیابان می بینند ، بهشان بگویند که آهای ! خانم فلانی ، این چه وضعی است که تو داری ! حالا که نمی خواهی حجاب به روش جمهوری اسلامی و حجاب مطلوب نظام را داشته باشی ، لااقل اینطوری هم نباش ، اینطوری هم دیگر شورس را در آورده اید ! نه تنها به مسلمان نمی مانید ، بلکه حتی به یک زن سالم لائیک هم نمی مانید . حتی یک زن سالم و متشخص لائیک هم از این مدها و تیپ های شما نمی زند . 
نه ، من که هرگز ندیدم که توی خیابان ، کسی بیاید و به یک خانم بدحجاب و نه بدحجاب که بی حجاب و نه بی حجاب که با آرایش های تند و زننده ای که گویای معنای خاصی از تمایلات اجتماعی و شخصیتی آن فرد هستند ، بگوید که خواهر من ، اندکی خودت را اصلاح کن .
نه ، من که ندیدم . 
من ، حتی ندیدم که کسی امر به معروف و نهی از منکر کند . 
من ، حتی ندیدم به قول لین و به زبان ملایم و دوستانه ، کسی از مردم عادی ، به اینها تذکر بدهد . 
شاید سر تکان بدهند و تاسف بخورند . 
شاید ابراز تاسف و ناراحتی کنند . 
شاید متلکی بگویند . 
شاید هزاران پسر دنبالش راه بیفتند . 
شاید هزاران ماشین برایش بوق بزنند . 
و شاید بالاخره ، یک ماشین مدل بالا ، این شکار نازنین را از کنار خیابان برباید . 
اما تذکر و امر به معروف و نهی از منکر و از این چیزها ، از مردم ندیدم . 
ولی ...
خانم های بسیجی را دیدم که تذکر شدید می دهند . 
خانم های نیروی انتظامی را دیدم که شدیدا برخورد می کنند و حتی درگیر می شوند . 
شنیدم که مانتو خانمها را با قیچی می برند . 
شنیدم که موهای خانم ها را با قیچی می برند . 
شنیدم که خانم ها را به کلانتری می برند . 
شنیدم که بعضا به این خانم ها هتاکی و بی احترامی می شود . 
شنیدم که پدر و مادرشان را می خواهند و تعهد می گیرند . 
اما همه ی اینها از جانب نیروی انتظامی و بسیج بوده نه از طرف مردم .
حالا 
برایم خیلی سنگین است که باور کنم که مردم عادی ، در نمایشگاه کتاب ، خواستار برخورد با عناصر بدحجاب شوند . 
همین مردمی که هر روز ، توی خیابان ، به مراتب ، موارد بیشتر و حادتری از بی حجابی و بدحجابی را می بینند . 
من گهگداری به تهران می روم ، مسلما به مکانهای تفریحی ویژه ی تهران نمی روم .
در خیابانهای شلوغ تهران دنبال کارم هستم . 
اما یک بار خانمی را دیدم که با شلوارک در خیابان قدم می زد . و یک جوراب بلند داشت و یک چکمه . 
خیلی تعجب کردم . 
تعدادی پسر هم دنبالشان بودند . 
توی تهران ، دخترهای زیادی را دیدم که براحتی دنبال مشتری می گشتند و نرخ خود را می گفتند و پس از توافق می رفتند سر کارشان . بعضی هاشان ، مکان داشتند و بعضی ها هم مکان نداشتند . 
طرف های پیروزی دیدم . طرف های رسالت دیدم . جاهایی که نمی شد به آنها اماکن تفریحی و پارک و ... گفت . 
خیابان بود . پر از جمعیت . هر کسی دنبال کار خودش .
تعدادی پسر ، دنبال دختر بودند و یا بقول خودشان دنبال ..... 
و تعدادی دختر هم بودند که با قیافه هایی تابلو و حتی بعضی هاشان ، با قیافه هایی کاملا اسلامی و باحجاب و متشخص ، اما آنها هم دنبال پسرهای اهل حال و پول بده . 
خودم دیدم که دوستم ، براحتی با یکی از آنها رفت . 
یکی دیگر از دوستانم می گفت که حتی پولی نداده و به خانه ی دختری در حوالی میدان رسالت رفته و .....( راست یا دروغش را دیگر الله اعلم ! )
توی شهر میانه ، من زیاد بیرون نمی روم ، مگر اینکه کاری داشته باشم . و اگر بخواهم قدم بزنم ، غالبا بعد از ساعت 10 شب می روم که مطمئن باشم خانم هایی که دنبال مشتری هستند ، کارشان راکرده اند ، مشتریشان را پیدا کرده اند و حالا هر کدامشان توی خانه ی یک بنده خدایی دارند حال می دهند و پولشان را می گیرند . یا اینکه حال می دهند و حال می کنند .این را هم دیگر در تخصص من نیست که بگویم آیا واقعا این خانمها حال هم می کنند یا نه !
بهرحال ، امروز برای تمدید قرارداد اینترنت ای دی اس ال خودم ، مجبور شدم ساعت 8 غروب بیرون بروم . با اینکه غروب بود و مثلا من به جاهایی از شهر رفتم که خلوت تر بود ، اما چیزهایی می دیدم که واقعا تاسف آور بود . 
باور کنید انگار خیابان شده جنده خانه ای که عده ای دنبال ... هستند و عده ای دیگر دنبال .... . و بالاخره توی خیابان ، اینها همدیگر را پیدا می کنند . معامله جوش می خورد و ..... . 
و بیشتر از همه متاسفم برای دانشجویان عزیز . 
تابستان که فرا می رسد یا ایامی که دانشگاه تعطیل می شود و دانشجویان از میانه می روند ، انگار جنده خانه ها را جمع کرده اند . انگار یک نیروی ضدشورشی آمده و شورشیان را نابود کرده است . 
گرچه در بین زنان و مردان میانه ای نیز ، تعداد قابل توجهی می توان افراد فاسد را پیدا کرد ، که دنبال این کارها هستند . 
اما زمانی که دانشجویان پا به عرصه ی خودنمایی می گذارند ، دیگر همه چیز در برابر آنها رنگ می بازد . 
دیگر این دانشجویان هستند که بازار را قبضه می کنند . 
دختران دانشجو ، با قیافه هایی به خیابان ها می آیند که هر آدم عاقلی ، حدیث مفصل می خواند از این حال و روز . 
و او که طلبه و اهل این کارهاست ، به طرفه العینی ، شکار را روی هوا می قاپد و .... 
حالا خوب است که بعضی از اینها لااقل به فکر پول و خرج و مخارج خودشان هستند و از این کارها ، یک چیزی هم به جیب می زنند . گرچه خیلی از همینها ، زمانی که غافلگیر شده و گول می خورند و به اسم حال دادن به یک نفر می روند و خودشان را در مقابل 5 نفر می بینند ، دیگر کاری نمی توانند بکنند و گریه هاشان هم فایده ای ندارد . چرا که دل اینها ، سنگ تر از سنگ است و الان هم حشرشان زده روی هزار . نه عقلشان کار می کند . نه دلشان . تنها چیزی که کار می کند ، .... شان است . 
بهر حال ، از اینها که بالاخره ، چیزی عایدشان می گذرد بگذریم ، 
به عده ای از دانشجویان محترم می رسیم که فی سبیل الله حال می دهند و انصافا این عده صرفا دنبال حال خودشان هستند و فقط می خواهند حال کنند و یا چیز جدیدی را تجربه کنند و یا چیزهایی را که شنیده اند ، ببیند .اینها واقعا پاک و معصومند و هنوز آنقدر کثیف نشده اند که به آن خانم های دانشجوی ردیف اول برسند . بعضی از اینها بعد از مدتی ، این کارها را کنار می گذارند و شوهر می کنند و قسم می خورند که تا به حال ... ندیده اند و بعدا که از کارهاشان معلوم می شود که حسابی وارد هستند ، می گویند والله توی فیلم های .... دیده ام . یا توی کلیپ های .... موبایل رفیقم دیدم توی دانشگاه . اما بعضی ها هم که حسابی استاد شده اند و لیسانس جنده بازی را گرفته اند ، حالا یک کاسب خوب می شوند و آقایان را سرکیسه می کنند و جیبشان را خالی می کنند و فقط سوار ماشینهای مدل بالا می شوند و ..... 
سال گذشته ، مدتی در شیراز بودم ، چیزهایی دیدم که حیرت آور بود . معاملات .... خیلی علنی توی خیابان صورت می گرفت . انگار شهر شده بود .... اینقدر گفته ام جنده خانه که دیگر خسته شده ام . کلمه ی بهتری هم برای آن پیدا نمی کنم . ولی واقعا همین بود . وضعیت حجاب در شیراز ، اصلا قابل مقایسه با میانه نیست . بی حجابی میانه ، در آنجا حجاب خوبی است . آنها خیلی جلوترند از میانه ای ها . و مردم شیراز ، همانهایی که در مساجد شیراز تجمع خوبی دارند و نمازهای جماعت با شکوهی را راه می اندازند ، امر به معروف و نهی از منکر را پیشه نمی کنند . چون می دانند تاثیری ندارد . 
آری ، من در خیابان ، هزاران مورد از اینها را دیده ام . 
خیلی سخت است که اینگونه فساد خیابانی را ببینی .
خیلی سخت است که این همه فساد آشکار را ببینی . 
خیلی سخت است که این همه کثافت کاری را ببینی . 
خیلی سخت است که خیابانهای شهرهای کشورت را همچون جنده خانه ی بزرگی ببینی .
خیلی سخت است که همه ی اینها را ببینی و آنوقت باور کنی که این مردمی که در خیابانها ، چشم هاشان را به روی همه چیز بسته اند ، این مردمی که دخترها و پسرهایشان ، توی خیابانهای این شهر ، فقط به فکر حال و حول خودشان هستند ، همین مردم ، همین مردان و زنان ، همین دختران و پسران ، بیایند و توی نمایشگاه کتاب ، بخاطر مساله ی حجاب زنان ، درگیر شوند . 
با عقل من که جور در نمی آید . 
و اما 
این مردمی که درگیر شده اند با برخی دیگر .
برای چه درگیر شده اند ؟
مگر این کشور صاحب ندارد ؟
دولت ندارد ؟
پلیس ندارد ؟
اگر در یک درگیری ، ناگهان مساله ای پیش آید که منجر به فوت یک نفر شود ، چه کسی مقصر است ؟
اگر همان فردی که درگیری را شروع کرده ، خودش کشته شود ، چه می شود ؟
اگر کسی مجروح شود و آسیب ببیند ، چه می شود ؟
ناظرین خارجی از این درگیری ها ، چه استنباطی می کنند ؟
آیا اینجا شهر بی قانون است ؟
آیا خبر این درگیری ها ، اینقدر افتخار آمیز است که یک سایت ، بیاید و آن را اینگونه تیتر بزند ؟
آیا با چنین خبرهایی می توان آنچیزی را که در ذهن این مردم نقش بسته را دگرگون کرد ؟
آیا برخوردهای قهرآمیزی که تا امروز انجام شده ، ثمر بخش بوده است ؟
آیا برخوردهای قهرآمیز نهادهای مربوطه ، تا به امروز ، سبب گسترش حجاب اسلامی شده است ؟
آیا سی سال تبلیغات اسلامی ، سبب افزایش تعهد مردم به مساله ی حجاب شده است ؟
آیا تعالیم اسلامی مدارس و فعالیتهای گسترده ی نهادهای حکومتی در امر حجاب ، سبب افزایش حساسیت اجتماعی در باب حجاب شده است ؟
مسلما همه ی جواب ها منفی است !
مسلما همه  ی برنامه ها شکست خورده است !
زمانی که محمدرضاشاه پهلوی ، به هزار و یک نیت خوب یا بد ، بی حجابی را در کشور ترویج می کرد ، نهادهای دینی آن زمان ، علیرغم محدودیتهای فراوان ، روندی را در پیش گرفتند که یک انقلاب عظیم ، حکومت شاهنشاهی را به نابودی کشانید .
من نمی توانم بپذیرم که مردم بدلیل مسایل اقتصادی انقلاب کردند . 
این مردم می دیدند که کشور در حال پیشرفت سریعی است . 
آنچیزی که عمدتا مردم را آزار می داد ، بی اعتنایی به مفاهیم و اصول دینی بود . 
مردم برای دین انقلاب کردند . 
و اما امروز ، 
پس از سی سال از آغاز انقلاب ، 
خیابانهای ایران ما ، شده اند مرکز تبادل فساد و فحشا !
شاید لازم باشد ، در نحوه ی برخورد در حوزه ی مسایل دینی ، بازنگری جدی انجام شود . 
شاید لازم باشد ، برگردیم و ببینیم که آیت الله خمینی و یارانش ، در چهل سال قبل ، چه راهی را طی کردند که اینقدر طرفدار داشتند .
شاید لازم باشد که خودمان را بازبینی کنیم .
شاید لازم باشد که همانند چهل سال پیش ، عناصر قهریه و انتظامی را از مساله ی حجاب ، حذف کنیم . 
شاید لازم باشد ، فشارهای نیروهای قهریه را کاهش دهیم . 
ولی هرچه باشد ، در این شکی ندارم که این راه به ترکستان است . 
مطمئنم که این راه نیازمند بازنگری جدی است . 


۱ نظر:

  1. سلام عزیزم
    خسته نباشی مطالبت خیلی جالب بود
    مخصوصا در مورد اتفاقات این چند شهری که ذکر کردی
    بهضی چیزا رو نمیشه علنی گفت مجبوریم سر پوشیده بگیم ولی چاره چیه حتی بعضی ها که موقع راه رفتن تو خیابون صلوات میفرستن چششون به یه جای دیگه است

    پاسخحذف

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats