۱۳۸۸ اسفند ۱, شنبه

مزرعه ی حیوانات2


اسم واقعی جرج اورول (George orwell ، اریک بلیر (eric blair) بود .
او در سال 1903 در هند متولد شد . جایی که پدر او بعنوان کارمند عالیرتبه ی دولت در یک اداره ی دولتی در بنگال کار می کرد . در زمان کودکی به انگلستان برده شده و اگر چه خانواده ی او زیاد پولدار و مرفه نبودند ، اما در اتون (eton) که یک مدرسه ی خصوصی بود ، ثبت نام کرد .
او بعنوان یک پسر بچه ی فقیر در محیطی رشد کرد که در آن محیط طبقه ی اجتماعی ، فوق العاده مهم بود و با توهین و حقارت به فقر نگاه می شد .
در سال 1922 ، اورول به نیروی پلیس برمه پیوست . در همین زمان به طور گسترده در مورد کشورش به مطالعه پرداخت و مطالب زیادی آموخت . او وقتی فهمید که مردم برمه (Burma) علیرغم میل باطنی خود ، چگونه توسط بریتانیایی ها اداره می شدند ، از کار خود در آن کشور ، بسیار شرمنده شد ، تا اینکه در سال 1927 به مرخصی رفت و تصمیم گرفت که دیگر باز نگردد .
تا چند سال بعد ، اورول تصمیم گرفت زندگی فقیرانه را تجربه کند . او در لندن و پاریس همراه با بی خانمان ها ، بیکارها و کارگرهای کم حقوق زندگی می کرد . وقتی دیگر هیچ پولی در بساط نداشت ، در یک هتل پاریسی شروع به ظرفشویی کرد و در همین زمان شروع به نوشتن تجربیاتش کرد .
وقتی به لندن بازگشت ، نویسندگی را ادامه داد . اولین کتاب او تحت نام « جرج اورول » چاپ شد . زیرا او می گفت که به اسم خودش افتخار نمی کند . بعد از به شغل معلمی پرداخت ، اما به دلیل بیماری مجبور شد آن را رها کند . سپس تا مدتی در یک کتاب فروشی کار کرد و در سال 1936 با آیلین اوشانسی (aileen oshaughnessy) ازدواج کرد و برای زندگی در منطقه ی روستایی هرت فور شایر (hertforshire) از لندن خارج شد و در آنجا یک مغازه ی روستایی دایر کرد .
وقتی جنگ داخلی اسپانیا شروع شد ، اورول احساس کرد که باید به اسپانیا سفر کند . قصد او از این کار مشاهده موقعیت و نوشتن در باره ی آن بود . اما خیلی زود درگیر جنگ حزب آزادیخواه شد و در همین حین مجروح شد و با همسرش از طریق مرز به فرانسه فرار کرد .
در سال 1938 به شدت بیمار شد . بنابراین وقتی جنگ جهانی دوم شروع شد ، نتوانست به ارتش بپیوندد . در عوض به عنوان روزنامه نگار مشغول به کار شد . در سال 1944 همسرش در حین عمل جراحی به طور ناگهانی فوت کرد . در این زمان ، اورول یک نویسنده ی محبوب و موفق شده بود . اما بیماری او را از پا در آورد و آخرین سال زندگی خود را در بیمارستان سپری کرد . در سال 1949 اورول با سونیا براون ول (Sonia brownwell) ازدواج کرده بود .
آنها تصمیم گرفتند با یکدیگر به سوییس سفر کنند . اما در ژانویه ی سال 1950 اورول فوت کرد .
بسیاری از کتاب های اورول به طور عمده بر اساس تجربیات او می باشد .
« روزهای برمه ای و پایین و خارج از پاریس و لندن » بر اساس دورانی بود که او در برمه بود و با فقر در دو پایتخت اروپایی زندگی می کرد .
« تقدیر از کاتالونیا » گزارشی از تجربیاتش در جنگ داخلی اسپانیاست . او از سابقه ی خود در امر تدریس در مدرسه در زمان « دختر کشیش» استفاده می کند .
کتاب « برافراشتن برگ عبایی » زندگی یک دستیار فروش کتاب را توصیف می کند .
« اسکله ی ویگان » داستان زندگی بیکارها در شمال صنعتی انگلستان است .
اما اورول بیشتر از همه ، بخاطر دو کتاب آخر خود معروف است .
کتاب « 1984» که یک نگاه ترسناک به دنیای تخیلی آینده دارد و زندگی افراد و حتی افکارشان در آن توسط دولت کنترل می شود . عشق و محبت سرکوب می شود ، حقایق تحریف شده هستند و افراد زندگی خصوصی ندارند .
« مزرعه ی حیوانات » در شکل یک داستان بسیار سرگرم کننده در باره ی حیوانات است و یک داستان انقلابی است که دچار اشتباه می شود و بر اساس نگاهی به انقلاب روسیه و استفاده ی « ژوزف استالین » از قدرت ، نوشته شده است .
پیام کلی داستان ، این است که تمایل انسان برای قدرت ، ایجاد یک جامعه ی بدون طبقه ی اجتماعی را غیر ممکن می کند . هر کدام از حیوانات در داستان ، یک تصویر کلی یا نوع خاصی از فرد را در زندگی واقعی ، نشان می دهند .
خوک هایی که می توانند بخوانند و بنویسند و سایر حیوانات را رهبری و سازماندهی کنند ، روشنفکران بلشویک هستند .
« ناپلئون » ، « استالین » است و « اسنوبال » ، « تروتسکی » است . طبقه ی کارگر توسط « اسب پیر » و صبوری به نام « باکسر» نشان داده می شود .
در آغاز کتاب ، یک گروه از حیوانات مزرعه ، صاحب انسان خود را که با آنها رفتار بسیار بدی داشته است ، از مزرعه بیرون می کنند و یک جامعه ی جدید و برابر ایجادمی کنند . این جامعه ، ایده آل های بزرگ و مهمی دارد که هدف آن بهبود شرایط تمام حیوانات است و یک سری قوانین بنام « هفت قانون» در آن ایجاد می شود که همگی سعی می کنند بر اساس آن زندگی کنند .
مهمترین این قوانین ، این است که همه ی حیوانات برابر هستند .
این داستان توصیف می کند که چگونه ایده آل ها به تدریج ناپدید می شوند و به دنبال آن چه اتفاقاتی به وقوع می پیوندد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats