۱۳۸۹ خرداد ۲۰, پنجشنبه

بیت المال در کام فوتبال

این روزها بازار نقل و انتقال بازیکنان فوتبال با ارقام نجومی و بی سابقه دستمزدهای چندصد میلیون تومانی داغ داغ است. در کنار این بازار، اخبار تغییرات در هیات مدیره‌های باشگاههای بزرگ دولتی با دستمزد ها و پاداش‌های بسیار کلان نیز به گوش می‌رسد. در این باره چند تذکر ضروری است؟


1- پرداخت صدها میلیون تومان از بودجه بیت‌المال به جوانانی از نظر اخلاق و رفتار با الگوها و آرمانهای ارزشی جامعه ما فاصله بسیاری دارند، چه توجیهی دارد؟ چرا سازمان تربیت بدنی ساز و کارهای موجود را که دستمزد بازیکنان فوتبال را به این حد رسانده، اصلاح نمی‌کند؟


2- تلاش برخی چهره‌های سیاسی برای حضور در هیات مدیره‌ تیم‌های پولدار و پرطرفدار دولتی، بدون اینکه تخصص مناسب و وقت کافی برای این کار داشته باشند، تصویر بسیار زشتی ایجاد کرده است. آقایی که هم رییس یک بیمارستان بزرگ دولتی است، هم عضو هیات رییس مجلس است، هم عضو هیات علمی دانشگاه است و هم چند شغل کوچک و بزرگ و البته نان و آب‌دار دیگر این سو و آن سو دارد، چطور می تواند و وقت می‌کند عضو هیات مدیره باشگاه‌های بزرگ ورزشی هم باشد.


امروزه در ورزش ما و بخصوص باشگاههای فوتبال ما اتفاقاتی در جریان است که انگار نه انگار این کشور جمهوری اسلامی است و دولتی با ادعای عدالت طلبی و اصولگرایی مصدر امور را در دست دارد.

این خبر در سایت خبری الف درج شده بود .
در حالی که تعداد قابل توجهی از افراد این ملت در زیر خط فقر و یا روی خط فقر زندگی می کنند .
در حالی که تعداد زیادی از زنان و دختران این مرز و بوم ، بنا به تحقیقات انجام شده توسط مسئولین ذیربط به فساد اخلاقی روی می آورند .
در حالی که تعداد زیادی از جوانان و پسران این آب و خاک ، از فقر و نداری به کارهای خلاف و بزهکاری روی می آورند .
در حالی که رنج گرسنگی ، تعداد زیادی از هموطنانمان را می آزارد .
آنگاه
شاهد چنین سوء استفاده هایی در سطح سران دولتی هستیم .
در جایی که به من و تو گیرهای بنی اسراییلی داده و همین شغل و حقوق و مواجب بخور و نمیرمان را همواره در معرض تهدید خطر قرار می دهند ،
در گوشه ای دیگر ، دیگرانی هستند که چندین شغل آب و نان دار را در تصاحب خویش دارند .
در حالی که اینجا به من و تو گیر می دهند که :
چرا ریشت را با تیغ زده ای ؟
چرا پیراهن آستین کوتاه پوشیده ای ؟
چرا شلوار لی و جین و ... پوشیده ای ؟
چرا مدل مویت را فلان جور زده ای ؟
چرا مدل ریشت را فلان جور گذاشته ای ؟
چرا پسرعموی بابایت ، عضو فلان حزب و گروه است ؟
چرا خاله ی مادر بزرگت در مراسم عقد کنان دختر عمه ی زنت ، گفته است که سبزها را دوست دارد ؟
چرا نمی توانی فک و فامیلت را کنترل کنی ؟
چرا در خیابان بستنی خوردی ؟
چرا در خیابان ، از یک دختر ، آدرس پرسیدی ؟
چرا چشمت کور نیست ؟
چرا دختران را هم می بینی ؟
چرا زنت ، پوشیه نمی زند ؟
چرا ماهواره نگاه می کنی ؟
چرا سه سال پیش در چنین روزی در نماز جماعت شرکت نکردی ؟
چرا به آقای ... سلام نکردی ؟
در همین حال که به من و تو ، گیرهای بنی اسراییلی می دهند .
کسانی را می بینی که :
ریششان را تیغ می زنند .
پیراهن آستین کوتاه می پوشند .
شلوار جین می پوشند .
فرزندانشان با هزار و یک گروه خارجی ضدانقلاب رابطه دارد .
در مواقع بحران ، همه ی خانواده شان ضد نظام می شوند .
در خارج از کشور ، مراسماتی دارند که نگو و نپرس .
خانم های جور و واجور در اختیار دارند ، اونهم با قیمت های لوکس و عالی .
حتی اگر خانمی با پول راضی نشد ، باز هم آنها به زور ، کارشان را می کنند که طرف ، حساب کار دستش بیاید .
با ماشین دولتی ، خانم سوار می کنند ( البته احتمالا به نیت خیر )
دختران و زنانشان ، وضعیت حجاب نامناسبی دارند .
هیچ اعتقادی به نظام و انقلاب ندارند .
ولایت فقیه را قبول ندارند .
به نرخ روز ، نان می خورند .
گاهی ذوب در ولایتند و گاهی هم ضد اصل ولایت فقیه .
سایتهای ضد دولت و ضد رهبری دارند .
جیره بگیر بی بی سی هستند .
هزار و یک جا شغل دارند .
از دو هزار جا حقوق می گیرند .
در همه ی این جاها ، به اندازه ی کافی ، اضافه کاری دریافت می کنند .
هر جا که شغلی خالی شود ، اول از همه اینها در اولویت قرار می گیرند .
قانون تک شغله بودن اصلا برایشان معنا و مفهومی ندارد .
از رانت قدرت ، بهره می گیرند .
فساد اخلاقی دارند .
فساد معنوی دارند .
فساد از همه ی جنبه های زندگی را دارا هستند .
اما
همین ها محبوب قلوبند .
همین ها حق تو را می خورند .
همین در نظامی که تو به آن رای داده ای و اینها به آن رای نداده اند ، از تو برترند .
در نظامی که اگر تو برای آن نجنگی ،
اینها در لحظه ای و در چشم به هم زدنی ، با خاک یکسانش می کنند .
ولی همین جا
اینها از تو برترند .
چرا ؟
معلوم نیست .
ولی یک چیزی هست .
اسمش را می گویند :
« فساد اداری »
یا شاید
« فساد دولتی »
برای همین است که
حتی افراد ضد نظام و ضد دولت
با یافتن سوراخ ها و روزنه ها
با فساد ذاتی خود
در سیستم نفوذ کرده
و به تو ثابت می کنند
که اگر صادق باشی
و اگر قلب و زبانت ، یکی باشد ،
همواره بخاطر شلوار لی و پیراهن آستین کوتاهت ، محروم خواهی بود از همه چیز
و فردی خواهی بود که حتی اگر لازم باشد ، همین آقای فاسد به تو می گوید « ضد ولایت فقیه » .
و او بخاطر منافع مادیش ، چنان « ذوب در ولایت » می شود که کفت می برد .
و به وقتش
که وقتش باشد
او می شود یک فرد متجدد مبارز آزادیخواه دموکرات
که از روز اول هم می دانست « ولایت فقیه » نمادی استبدادی است که سالهای طولانی نیز برای این کار ، مبارزه کرده
و حتی مدارکی می آورد که سالها در زندان بوده و شکنجه شده است
و تو باز هم چوب صداقتت را می خوری
چون اگرچه عضو بسیج نبودی
اما به احمدی نژاد رای داده ای
و از دولت حمایت کرده ای
و از ولایت « تبعیت » عملی کرده ای
حتی اگر مثل او ، در همه جا جار نزده ای که « من ذوب در ولایت مطلقه ی فقیه » هستم .
چون تو ، عملا برای نظام مفیدتر بوده ای و نقش مهمی در بقای نظام داشته ای .
و آن روز
شاید تو را به جرم حمایت و تبعیت از « ولایت فقیه » اعدام کنند . یا زندانی کنند . یا لااقل از مشاغل جدید محروم کنند .
اما او
باز هم در راس است .
او « واتو واتو » است .
می تواند عوض شود .
اما تو نمی توانی .
تو یکرنگی .
و همین کافی است که همیشه بازنده باشی .
ولی
چه کسی تو را خواهد دید ؟
چه کسی تو را خواهد شناخت ؟
چه کسی ، بخشی از حقت را به تو بازپس خواهد داد ؟
ولی تو همچنان به عقیده ات پایبندی .
گرچه آن را فریاد نمی کنی ،
تو کسی نیستی که گه تند و گه آهسته رود .
تو رهروی هستی که آهسته و پیوسته می رود .
رهروی مطمئن و قابل اعتماد .
....
باش تا صبح دولتت بدمد
کاین هنوز از نتایج سحر است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats