۱۳۸۹ بهمن ۱۳, چهارشنبه

وقایع مصر از نگاه من

حدود 10 روز از شروع تظاهرات در مصر می گذرد و می رود که دو هفته از عمر این اعتراضات بگذرد . اعتراضاتی که ملت های عرب دوست دارند که آن را انقلابی در ملل عرب بدانند و دولتهای عرب و نیز دولت های غربی که حامیان جدی آنان هستند ، این اعترضات را نه یک انقلاب و بلکه صرفا یک نوع اعتراضات مردمی برای دستیابی به رفاه بیشتر و در مراحل بعدی برای دستیابی به برخی آزادی های دموکراتیک می دانند . 
از همین رو ، هرگز دول غربی ، سعی در انعکاس این رویدادها بعنوان یک انقلاب نبوده ، و با پخش بعضی از صحنه ها ، بیشتر بخش مادی آن را دنبال می کنند و حتی مشاوره هایی که در رسانه ها به دولت مصر می دهند این است که اصلاحات ایجاد کند و به صدای مردم گوش فرا دهد . آقای آمانو ( دبیرکل سازمان ملل ) ، آقای اوباما ( رئیس جمهور آمریکا ) ، خانم مرکل ( صدراعظم آلمان ) ، خانم کلینتون ( وزیر خارجه آمریکا ) ، سارکوزی ( رئیس جمهور فرانسه ) و تعداد زیادی از مقامات غربی صرفا ایجاد برخی اصلاحات را دنبال می کنند و در صدد حفظ شاکله ی اصلی دولت مصر هستند و به شدت از روی کار آمدن یک حکومت مذهبی در مصر هراسان هستند . 
اینکه می گویم آنها از روی کار آمدن یک دولت مذهبی در مصر هراسان هستند ، یک توهم یا خیال پردازی نیست . آنها دقیقا از ایران می ترسند . آنها از این می ترسند که دولتی با الگوی ایرانی و با الگوی انقلاب اسلامی در آن کشور و یا دیگر کشورهای عربی بر روی کار بیاید . 
پس از آنکه در طول همه ی سالهای گذشته ، اختلاف افکنی های آمریکا و غرب بین ایران شیعه و دنیای عرب سنی ، نتوانست ایران را در دام آنها افکنده واختلافات مذهبی را بوجود بیاورد ، پس از آنکه ایران در کشتار شیعیان یمن و عربستان ، بدلیل ملاحظات سیاسی و مصالح بلند مدت جهان اسلام ، دخالت نکرده و با سعه ی صدر در انتظار موقعیت مناسب نشست ، پس از آنکه ایران در قبال کشتار مسلمانان سنی در کشمیر واکنش نشان داد ، همه ی نقشه های آمریکا در این بعد ، با شکست مواجه شد . 
اکنون شورشی که از تونس شروع شد ، به سرعت و به صورت دومینو وار ، مصر ، یمن و اردن را نیز در بر گرفته است و هراس دولتهای غربی از این است که مبادا با پیروزی این شورشها ، شورشهای دیگری در سایر کشورهای عرب نیز راه بیفتد . 
خبرگزاری رویترز در یک تحلیل می نویسد که دولت آمریکا در سال 57 با اتخاذ موضع نادرست ، و دفاع یک جانبه از دیکتاتور ایران ، محمد رضا پهلوی ، کاری کرد که دولت آینده ی ایران را از دست داده و دشمنی ایرانیان را برای خود بجای بگذارد . تحلیلگر رویترز می گوید که دولت آمریکا باید در قبال مصر مراقب باشد که مرتکب اشتباهاتی که در ایران شد ، نشود . این تحلیلگر ، بشدت تذکر می دهد که اگر اشتباهی رخ بدهد ، احتمال ظهور دولتی مذهبی به مثابه ی آنچه در جمهوری اسلامی است ، فراوان است . 
این نگرانی را بنیامین نتانیاهو ، نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس نیز بیان می دارد . او نیز به شدت از روی کار آمدن یک دولت مذهبی در مصر نگران بوده و آن را تهدیدی برای موجودیت خود می داند و از این رو از دولتهای بزرگ غربی خواسته است که در این زمینه ، چاره اندیشی کنند . 
اما مساله ی دیگر ، بیداری ملل عربی و نیز شورشهای آن است . 
هرگز نمی توان شورشهای مردم تونس را یک انقلاب نامید . مسلما شورش مردم تونس ، یک شورش قابل تقدیر است . شورشی که به یک استبداد پایان داد . شورشی که از وجدان پاک و سرشت آدمی نشات می گرفت . این شورش کاملا قابل ستایش است . اما هرگز ، شاخصه ها و شاکله های یک انقلاب را نداشت . مگر می توان در طول مدت یک هفته انقلاب کرد ؟ انقلاب ، دقیقا همانی است که ایران انجام داد . انقلاب همانی است که سالها مبارزه ی پیگیر و سازمان یافته با یک رهبری مشخص و قدرتمند را در پرونده دارد . 
تحرکات اعراب ، یک شورش است . شورشی که بیشتر احساساتی بوده و بعید نیست که با یک حرکت ضربتی و یا با یک سری بازیهای سیاسی ، کاملا منکوب و منهدم شود . لازم نیست که برای سرکوب این شورش ، لزوما از نیروی نظامی استفاده کرد . بلکه می توان با استفاده از بازیهای سیاسی ، آن را به انحراف کشانید . 
در تونس ، گرچه رئیس حکومت رفته ، ولیکن بسیاری از مقامات ارشد این حکومت ، در تونس به طور آزادانه زندگی می کنند و این افراد با ثروت و قدرت پنهانی که دارند ، دیر یا زود ، مجددا قدرت را در انحصار خود در خواهند آورد . 
در مصر ، وضعیت بسیار مشکوک تر از تونس است . مشکلات در مصر ریشه دار بوده و به نظر من ، آمریکا کاملا از پتانسیل این شورش مطلع بوده و از چندی پیش نیز در حال چاره اندیشی برای آن بوده است . از جمله ظهور فردی به نام « محمد البرادعی » در ساختار سیاسی مصر رامی توان به این مساله ربط داد . البرادعی ، که قبلا در مقام رئیس سازمان انرژی اتمی بین الملل ، همکاری نزدیک و تنگاتنگی با دولت آمریکا داشته و شخصیت مستقلی در این عرصه نبوده و هرگاه تحت فشار قرار گرفته ، بخوبی توانسته خود را باخواسته های آمریکا وفق دهد ، اکنون به عنوان رهبر اپوزیسیون در مصر مطرح شده است . اقای البرادعی ، ویژگی های رهبری مخالفان را ندارد . او فردی است که از نظر من کاملا وابسته است . فردی که مسلما اصلاحات سیاسی را در مصر رقم خواهد زد . او آزادی خواه است . یعنی دموکرات است . ولی دموکرات به معنای خاص . دموکراسی آمریکایی می خواهد . یعنی این دموکراسی تا زمانی قابل احترام است که به منافع و مصالح آمریکا و اسرائیل لطمه ای وارد نشود . مسلما بایستی این موارد ، در ابتدای به قدرت رسیدن هر جایگزین دیگری برای حسنی مبارک در نظر گرفته شود . اینجاست که شورشهای مصر با نقطه ضعف مواجه است. هم اکنون جامعه ی مصر با کمبود نفر واجد شرایط برای رهبری این جنبش مواجه است . دولت مصر ودولت های غربی هم به این نکته واقف هستند. در حالیکه مردم مصر برای براندازی حسنی مبارک تلاش می کنند ، غربی ها در تلاش برای انتخاب جانشین مناسب و فضاسازی و انجام عملیات روانی در مصر برای پذیرش فرد مورد نظر غربی ها هستند. 
شرایط اردن نیز بدتر از مصر است و احتمال شکست آنان نیز بیشتر است . در یمن هم شرایط مشابهی برقرار است . بزرگترین پایگاه اطلاعاتی و جاسوسی آمریکا در منطقه در یمن قرار دارد . و حتی این نیروها به دولت یمن در قتل عام شیعیان و نیز سرکوب مخالفانشان کمک می کنند . 
ملل عرب در طول تاریخ نشان داده اند که مردمان باثباتی نیستند و کاملا باد به پرچم بوده و صرفا از روی احساسات عمل می کنند و چنانچه منافع شخصی و از جمله جان خویش را در خطر ببینند ، از بسیاری از خواسته ها ، حقوق و امتیازات خود چشم می پوشند . 
در دنیای قدیم عرب ، این وقایع را در مردمان کوفه می بینیم . مردمانی که گاهی با علی بودند و گاهی با معاویه . گاهی با ابن زیاد بودند و گاهی با فرزندان زبیر . در دنیای جدید نیز می توان مسائلی را از این دست دید . اعراب در طول تاریخ ، همواره شکست خورده اند . اگر دنیای اسلام در سطح جهان افتخاراتی دارد ، عمدتا به دست ایرانیان و ترک ها بوده است . وگرنه این ملت عرب ، جز به وحشی گری در آن قرون ، نمیتوانست به چیزی افتخار کند . غرب به خوبی توانست آنان را از عثمانی جدا کند . غرب به خوبی توانست آنان را تحت الحمایه ی خود قرار داده و آنان را مستعمره ی خود کند . غرب بخوبی توانست دولتهای دست نشانده و فاسد را در آن کشورها بر سر کار بیاورد . غرب توانست همه چیز آنها را بگیرد و انان را در خواب غفلتی فرو برد که تا کنون ، موج بیداری اعراب ، برنخواسته است . 
گرچه گهگاهی در دنیای عرب ، برخی شورش ها صورت می پذیرفته ، اما این شورش ها هرگز به سرانجام نرسیده و دولتهای سرسپرده ی عرب با همراهی فنی ، اطلاعاتی و عملیاتی حامیان غربی خود ، بخوبی توانسته اند این شورش ها را سرکوب نمایند . و در وقت خود ، دولتهای مذکور نیز مجبور بودند در برابر غربی ها و اسرائیل غاصب ، امتیازات عمده ای را واگذار کنند . 
بنابراین احتمال پیروزی اعراب را در این شورش ها بسیار اندک می دانم . گرچه مسلما اندکی بعد ، سرنگونی حسنی مبارک و مثلا روی کار آمدن فردی مثل البرادعی را یک پیروزی برای مصری ها خواهند دانست ، اما من آن را یک شکست کامل می دانم و اینکه غربی ها ، آن را یک پیروزی برای اعراب بدانند کاملا طبیعی است . مسلما غربی ها و مخصوصا آمریکا ، این را یک پیروزی بزرگ برای مصری ها خواهد دانست و آن را در بوق و کرنا خواهد کرد . همه ی رسانه های غربی ، به طور مرتب این پیروزی را به ملت مصر تبریک گفته و ورود هوای آزادی را به مصر جشن می گیرند . اما اینها بخشی از سامانه ی عملیات روانی غرب خواهد بود . عملیات روانی ای که به منظور انحراف اهداف معترضین صورت پذیرفته و آنها را از اهداف اصلی شان دورتر و دورتر خواهد ساخت و اسرائیل غاصب را از این مساله راحت می کند که گرچه ازادیهای مذهبی در مصر بیشتر شده ، اما هرگز فضایی برای ظهور و بروز یک حکومت مذهبی در این کشور وجود ندارد . 
مساله ی دیگر نوع اطلاع رسانی ناجوانمردانه ی غربی ها ، بی بی سی و صدای آمریکاست . 
وقتی که سبزهای وابسته و سران وطن فروش سبز ، در ایران اندک شورشی به پا کرده بودند ، از نخستین شب شروع تحرکاتشان تا ماهها پس از آن ، رسانه های غربی ، نه تنها اطلاع رسانی دقیقی از موضوع داشتند ، بلکه به غایت ، یک کلاغ چهل کلاغ می کردند . کافی بود که یک نفر کشته شود تا اعلام کنند چهل نفر کشته شده است . کافی بود که یک نفر بازداشت شود تا اعلام کنند که چهل نفر به شکنجه گاههای جمهوری اسلامی اعزام شدند . کافی بود یک شورشی اعدام شود تا اعلام کنند که چهل مجاهد و مبارز آزادیخواه وطن پرست ، در راه آرمان آزادی ، بدست جوخه های اعدام جمهوری اسلامی ، سلاخی شدند . و اکنون برخورد و مواجهه ی همان رسانه های آزاد را می بینیم که چگونه اعتراضات مردم مصر را تحریف می کنند. آنهایی که از هر لحاظ دولت ایران را محکوم می کردند ، امروز به مردم مصر می گویند که باید اعتراضات خود را به طور مسالمت آمیز بیان کنند و از اغتشاش در خیابانها بپرهیزند . آنها که شبانه روز به اخبار تهران می پرداختند ، ندای اعتراض آمیز مردم قاهره را نمی شنوند . آنها همچنان برنامه های عادی خود را پی می گیرند و برایشان ، شورشهای همزمان مصر و یمن و اردن ، از فوریت و اهمیت چندانی برخوردار نمی باشد . در جریان این اعتراضات ، رئیس ستاد ارتش مصر در واشنگتن چه می کند ؟ آیا اگر فرمانده ارتش ایران به واشنگتن می رفت ، مردم ایران چه تصوری می کردند ؟ چرا دولت آمریکا ، اینگونه متفاوت با آزادی و دموکراسی برخورد می کند ؟ 
مسلما واژه هایی همچون « آزادی » ، « دموکراسی » ، « حقوق بشر » و ... ، اهرم های فشاری در دست قدرتهای جهانی هستند که نه برای آزادی و حرمان انسان که برای نیل به مقاصد سیاسی و اقتصادی صاحبان زر و زور و تزویر در جهان است .




پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats