پنجشنبه بعداز ظهر بود که از سمت سه راه پاستوریزه رشت ، به سمت جانبازان می رفتم که از آنجا به لاهیجان بروم .
در پیاده رو قدم می زدم و با عجله و سریع راه می رفتم که زودتر به مقصد برسم .
جوانی را دیدم که دنبال دو دختر راه افتاده است .
برای من ، دیدن این صحنه ها مهم نیست . چون در خیابانها ، از این مسائل زیاد دیده ام و غالبا طرفین راضی به این مساله هستند و حتی بعد از اندکی طی مسیر ، به کوچه های خلوت و یا مکانهای پرت می روند . و من هم هیچ مسئولیتی در این زمینه ندارم و قانونا نمی توانم در این بین دخالتی بکنم .
اما این بار مساله فرق داشت .
دو دختر ، که شاید هم خواهر هم بودند . دست در دست هم در پیاده رو قدم می زدند . ظاهر کاملا مناسبی و موقری داشتند که برخلاف دخترهایی بود که در بند قبل از آنها یاد کردم .
پسرک جوان ، کم کم به آنها نزدیک شد و چیزی به آنها گفت که دخترها سرعتشان را زیاد کردند که از او دور شوند . پسرک نیز تندتر رفت و به آنها رسید و باز هم چیزی گفت . این بار واقعا عصبانی شدم . چون دخترها اهلش نبودند و این بار واقعا شایسته نبود که سکوت کنم و شاهد این تخلف اجتماعی باشم . اول دور و برم را نگاه کردم . اثری از نیروهای پلیس نبود که به آنها اطلاع دهم . مردم هم نگاه می کردند ولی کسی وارد عمل نمی شد . بین پسرک و دخترها قرار گرفتم . دخترها توانستند از معرکه بگریزند . پسرک عقب ماند . من سرعتم را کم کردم که پسرکی که پشت من است ، نتواند سرعت بگیرد و به دخترها برسد . اما پسرک داستان ما ، به من اعتراض کرد که « چیه ، مشکل داری ؟ » . من هم گفتم که « آره . مشکل دارم . واسه چی الکی به زن و بچه مردم گیر دادی و بهشون متلک می گی ؟ » . اون گفت « تو می دونی بهشون متلک گفتم ؟ » .
پسرک قصد درگیری لفظی با من را داشت که مردم دور ما جمع شدند و از من حمایت کردند . که در نتیجه پسرک دمش را روی کولش گذاشت و پس از اندکی طی مسیر در مقابل من ، به کوچه ای رفت و دخترها با خیال راحت در فاصله ای که هنوز آنها را می دیدم ، به راهشان ادامه دادند .
ولی واقعا مردهای بدی داریم . مردهای نامردی داریم . چه آن مردی که مزاحم دختران مردم می شود . و چه ما مردهایی که شاهد آزار یک دختر هستیم و به هزار و یک بهانه ، در مقام دفاع از او بر نمی آییم .
پینوشت :
- برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید .
- با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو