۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

دولت تهران

حتما استحضار دارید که ما شهرستانی ها ، حتی اگر بمیریم ، برای دولت مکرمه ی تهران ، تاثیرات چندانی ندارد و لذا دولت تهران برای رعایای شهرستانی ، ارزش چندانی قائل نبوده و ارزش جانشان با ارزش جان گاو خران تهرانی برابر است . 
از آنجا که مشاهده کرده ایم که در برابر مشکلات کارخانجات سیمان در کاشان و یا چند شهر دیگر کار سریع و بموقع و جدی صورت نگرفت و یا در مورد آلودگی هوا در خوزستان ، اقدام عاجل و مفیدی صورت نپذیرفت .
اما تهران آلوده ، سریعا مورد توجه قرار گرفت . دولت تهران ، به تهران می اندیشد . اما دولتی برای شهرستانی ها نیست . دولت شهرستانی ها کجاست ؟ 
حتی در تبلیغ برنامه های تلویزیونی تبعیض هست . برنامه شبکه تهران در شبکه های سراسری نیز تبلیغ می شود . که دل ما شهرستانی ها را بسوزانند . خدا لعنت کند این تهران و تهرانی و دولت تهران را . و ما را نیز انشاء الله صاحب دولت نماید . 
این روزها ، دولت تهران ، برای رفاه حال خودش و مردم تهران و پیشگیری از بیماری تنفسی گاوان و خران تهرانی ، تعطیلات ممتدی را در این شهر به مرحله اجرا در آورده است . 
 کاش کسی هم بود که به آلودگی هوای شهرهای دیگر ایران نیز توجه داشت . کاش که مردم بقیه ی شهرها هم مثل مردم تهران ، حق حیات داشتند . 
ای کاش من هم یک تهرانی بودم . 
ای کاش من هم از نظر دولت تهران ، جزو ملت ایران به حساب می آمدم . 
باید من هم مهاجرت کنم به تهران . باید من هم بگویم تهرانی هستم . شاید از این دولت چیزی به ما هم برسد . 
نصیحت می کنم که کسی از تهران ، مهاجرت معکوس نداشته باشد . 
بخدا در این شهرستانها خبری نیست .
ضمنا 
شما در تهران از این ور تهران تا اون ور تهران را با مترو می روید . دویست تومان می دهید . کلی هم غرغر می کنید . 
ما شهرستانی ها با اینکه امکانات و فرصت های شغلی خیلی کمتری داریم ، اما از یک میدان تا میدان دیگر ، دست کم دویست تومان می دهیم .
ما شهرستانی ها هیچ چیزی نداریم . 
تو رو خدا در تهران بمانید . 
تازه ، روزهای تعطیل به شهرستانها می آیید و کلی کلاس می گذارید و کلی مزاحم ما می شوید و کلی از این زندگی بخور و نمیر ما را می خورید و فردایش هم می روید پی کار و زندگیتان و ما می مانیم و کلی بدبختی .
درتهران بمانید . 
بگذارید که بچه هایتان بگویند که ما تهرانی هستیم . 
کلی کلاس دارد . 
دولت هم به شما بها می دهد . برایتان برنامه دارد . 
دولت به شما امکانات می دهد .
فرزندتان از شهرستانی ها امکانات خیلی بیشتری دارد و امکان بیشتری برای نفوذ در سامانه ی دولتی و یا دستیابی به مشاغل آسان و پر در آمد را دارد . 



برنامه هفتگی تهران :
شنبه
یک شنبه
دوشنبه
سه شنبه
جمعه
یک جمعه
دو جمعه
تا آلودگی هوا برطرف نشود تقویم به این منوال خواهد بود


پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

استخدام دختران خوشگل برای خدمه پروازی

2000 دختر خوشگل از سراسر چین ، برای استخدام بعنوان خدمه پرواز در شرکت هواپیمایی هاینان ، داوطلب شده اند . از بین این داوطلبین ، پس از مصاحبه ، تعدادی استخدام خواهند شد . 
منبع : خبرگزاری شینهوا ( چین ) 




پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

برگزاری جشن کریسمس در هالیوود

اجرای مراسم جشن کریسمس توسط یک گروه دبیرستانی در تالار مشاهیر هالیوود در تاریخ 28 نوامبر سال 2010
منبع : خبرگزاری شینهوا ( چین )
یک تیم از نیروی هوایی آمریکا در حال اجرای برنامه در جشن کریسمس
یک تیم مدل مکزیکی در حال اجرای برنامه 
اجرای برنامه توسط دختران کابویی
اجرای برنامه توسط یک گروه موزیک دبیرستانی
عبور لری کینگ ، ستاره ی تلویزیونی از مقابل جایگاه
اجرای برنامه ی موزیک توسط یک گروه دبیرستانی
اجرای برنامه ی ویژه ی سالیانه در کریسمس در هالیوود




پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

تصاویر زیبا و اعجاب انگیز

منبع : خبرگزاری شینهوا ( چین )




پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

برج میلاد ، گمشده در آلودگی هوا

منبع : سایت الف
برج میلاد در آلودگی های اخیر هوای تهران



پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

مقایسه رانندگی در تهران و کالیفرنیا

منبع : سایت الف




پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

زن شاخدار

منبع : سایت الف



پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

اعتراض جالب به ایران خودرو

ابتکار جالب یک راننده تاکسی در اعتراض به کیفیت پایین خدمات و سرویس دهی شرکت ایران خودرو
منبع : سایت الف

پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

زن بی حجاب در مراسم استقبال از سعد حریری در تهران

۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

مسابقات دو با مانع زنان

رنا جوشیتا از ژاپن در نزدیکی خط پایان در مسابقات دو با مانع 100 متر ، در شانزدهمین بازیهای آسیایی در چین ، به زمین خورده و در کنار او پانسونگ نئون از تایلند دیده می شود .

منبع : لس آنجلس تایمز
پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

برنده ی مسابقه « رقص با ستاره ها »

در مطلب قبلی ، گزارشی از مسابقه ی تلویزیونی رقص با ستاره ها را خواندید . 
بنا به نظر سه داور و نظرات حدود بیست میلیون بیننده ی تلویزیونی ، برنده ی این مسابقات مشخص شد . 
جنیفر گری برنده ی این مسابقات شد .
او توانست بریستول پالین و کایل مسی را در دور نهایی پشت سر بگذارد . 
دریک هاف و جنیفر گری ، پیروزی خود در بدست آوردن کره ی آئینه ای را جشن می گیرند . 

منبع : خبرگزاری رویترز

پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

آبادان و اهواز در زمان ساسانیان

در آبادان مناره ی دریایی ساخته بودند که شب ملاحان را راهنما باشد و آن مناره عهد اسلام هم تا قبل از مغول همواره تعمیر و تجدید می شد ، چنان که ناصر خسرو در سیاحتنامه ی خود آن را وصف نموده است . 
شهر آبادان آن زمان در ساحل دریا بوده ، ولی اکنون چنین نیست ، زیرا بر طبق حسابی که کرده اند به علت رسوب لای و لجن شط سالی 82 پا خشکلی ساحل زیاد می شود . پس هر قرن یک میل و نیم آب عقب می کشد . 
مقابل شط العرب یعنی بهمن شیر قدیم ، بهمن شیر جدید بوده که دو بندر مهم آن اهواز و محرزه ، هزار سال قبل نیز موجود بوده ولیکن نام فارسی محرزه یا محمره را نیافتیم . 
در قرن چهارم اسلامی مابین محمره و شط العرب ترعه ی کوچکی یادگار ساسانیان بوده ولی ویرانه گردیده قابل کشتی رانی نبوده ، لهذا جهازات از شط کارون به خلیج فارس می آمدند و از آنجا باز به شط العرب وارد می شدند ، ولیکن عضدالدوله دیلمی ، ترعه ی ویرانه را با مصارف بسیار وسعت بخشیده ، محمره را به طوری که امروز هست با شط العرب مربوط ساخت . 
در کنار فرات ، شهرهای ایران از سمت شمال عبارت بوده است از شهر فردا ، آنه ، الوسه ، نویسه ، هیت ، رب ، فیروز شاپور یا انبار حیره نزدیک کوفه ، و عده ی بسیاری از بلاد و دهات آبادان که مورد تذکار ندارد . 


منبع :
کتاب « شهربانو » 
نویسنده : علی اصغر رحیم زاده صفوی 
چاپ دوم : 1387
تعداد : 1500
چاپ : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - سازمان چاپ و انتشارات 
شابک : 2-44-8940-964-978
بها : 9000 تومان 
ناشر : انتشارات سمیر - دبیر
پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

دجله یا اروندرود؟

رود دجله را ایرانیان ، اروند رود یا دیلدارود می نامیدند .

منبع :
کتاب « شهربانو » 
نویسنده : علی اصغر رحیم زاده صفوی 
چاپ دوم : 1387
تعداد : 1500
چاپ : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - سازمان چاپ و انتشارات 
شابک : 2-44-8940-964-978
بها : 9000 تومان 
ناشر : انتشارات سمیر - دبیر
پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

عراق ، قلب مملکت ایران

( در زمان ساسانیان ) ناحیه ی عراق که ایرانیانآن را سورستان می نامیدند ودبیران دربار عهد ساسانیان آنجا را ( دل ایرانشهر ) یعنی قلب مملکت ایران لقب می دادند ، سرحدش در شمال تکریت ... و مقابلتکریت در کنار فرات ... بود که اعراب آن را نیز حدیثه خواندند ... پس از سمت دجله شهر تکریت و از سمت فرات شهر نوکرد ابتدای خاک عراق بود واعراب عراق را سواد نیز خوانده اند . 
ناحیه ی سورستان یعنی عراق در عهد ساسانیان از آبادترین مالک جهان محسوب می شده و زمین های آن که مابین دو رود بزرگ دجله و فرات محسوب بوده ، از بسیاری ترعه های بزرگ و جویبارهای خردتر به دیده ی بیننده ، مشبک می نمود و سرتاسر آن را از شمال تا جنوب نخلستان ها و مزارع نیشکر و غلات و باغ های زیتون و مرکبات پوشانیده بود ، به طوری که حدود یک آبادی از آبادی دیگر به سهولت مشخص نمی شده است و این آبادی و عمران تا اواسط خلافت بنی عباس کم و بیش باقی بوده و بعد از آن رو به تنزل نهاده ، ولیکن با هجوم مغول یک باره نابود گردیده است . چنانکه امروزه به جز وادی ها و صحاری لم یزرع و اتلال و ویرانه های جغدنشین اثری بر جا نیست . تذکر این نکتهشاید مفید باشد که علت حقیقی ویرانی علاوه بر قتل عام ها و ناامنی و ظلم و ستم مغولان و ترکان ، تباهی ترعه ها و جویبارهایی بوده که از فرات و دجله کشیده بودند . این ترعه ها با سرپرستی دولت های وقت همواره لایروبی و تنظیف می شده و از عهد مغول به بعد تدریجا گل و لای گرفته و خشکیده و بالنتیجه مردم پراکنده شده اند . 

منبع :
کتاب « شهربانو » 
نویسنده : علی اصغر رحیم زاده صفوی 
چاپ دوم : 1387
تعداد : 1500
چاپ : وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی - سازمان چاپ و انتشارات 
شابک : 2-44-8940-964-978
بها : 9000 تومان 
ناشر : انتشارات سمیر - دبیر

رقص با ستاره ها

مراسم « رقص با ستاره ها » 
لحظاتی پر زرق و برق در شو تلویزیونی « رقص با ستاره ها » 
مرحله ی پایانی ، 22 نوامبر 2010
هالیوود
رقاص حرفه ای « لیسی شوئیمر » به همراه « کایل مسی »
از چپ به راست : 
جنیفر گری ، دریک هاف ، بریستول پالین ، مارک بالاس ، لیسی شوئیمر ، کایل مسی 
که توانستند به مرحله ی پایانی راه یابند .
بریستول پالین به همراه مارک بالاس در حال اجرای برنامه رقص حرفه ای 
لیسی شوئیمر و کایل مسی در حال اجرای برنامه 
لیسی شوئیمر و کایل مسی در حال گوش دادن به نظرات هیات داوران 
دریک هاف و جنیفر گری در حال اجرای برنامه 
بریستول پالین و مارک بالاس در حال گوش دادن به نظرات هیات داوران




منبع : خبرگزاری رویترز
پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

مردی که لامپ می خورد

اینجا تصاویری از شیرین کاری یک مرد چینی را می بینید که توانست در مدت 120 ثانیه ، دو عدد لامپ را بخورد . او قبلا نیز توانسته بود سه عدد لامپ را بخورد . او این برنامه را در تاریخ 22 نوامبر 2010 اجرا کرد.




پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

جنگ کف در جشن دوشنبه کشمشی

تصاویر زیر مربوط به « جنگ کف » در دانشگاهی در اسکاتلند است . 
دانشجویان دانشگاه اندرو ، بر اساس یک جشن سنتی در این مراسم شرکت می کنند . 
امسال نیز در تاریخ 22 نوامبر 2010 این مراسم در دانشگاه اندرو در اسکاتلند برگزار شد. 
پیشینه ی این مراسم برمی گردد به روزهای نخستین تاسیس این دانشگاه ، هنگامی که یکی از دانشجویان بعنوان سپاسگزاری از دانشجویان قدیمی بابت کمک به او در تطبیق پذیری با شرایط دانشگاه ، به هر یک از آنان ، حدود نیم کیلوگرم کشمش هدیه می دهد و در ازای آن ، یک رسید به زبان لاتین دریافت می نماید . اگر کسی نمی توانست این رسید را ارائه دهد ، او را در چشمه ای که در آنجا قرار داشت می انداختند . 
امروزه ، کشمش ، جای خود را به شراب داده است و انداختن در چشمه نیز جای خود را به کف پاشی داده است .

منبع : خبرگزاری شینهوا

پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

راز مهم سلامتی

این مطلب رو خواهرم « مهسا » برام ایمیل کرده که تو وبلاگم گذاشتم . 


معروف است که پزشکان به کسانی که از درد مفاصل رنج می‌برند، داشتن یک دست‌بند مسی را توصیه می‌کنند و دلیل این امر را هم کمبود یون‌های مسی در خون ذکر می‌کنند که با تماس دست‌بندهای مسی با پوست بخشی از این کمبود جبران شده و از درد مفاصل کاسته می‌شود.
از سوی دیگر محققین، یکی از علت‌های بروز بیماری آلزیمر را رسوب یون‌های آلومینیوم در مغز عنوان می‌کنند.
تا چند دهه پیش، مردم کشور ما رسم داشتند برای پخت غذا مخصوصاً خورشت و آش از قابلمه‌های مسی استفاده می‌کردند و یک کفگیر آهنی داشتند به نام حسوم که موقع پخت غذا دائم درون آن قرار می‌گرفت ...
هیچ‌کس نمی‌دانست چرا باید این کفگیر درون قابلمه مسی قرار بگیرد، فقط می‌دانستند برای پخت غذا خیلی لازم می‌باشد.
داستان از این قراره که بدن (مخصوصاً مغز) برای سلامت و نشاط و کنترل اسیدلاکتیک و کورتیزول به ٦ میلیارد یون مس نیاز دارد و به همین نسبت یون آهن.
کمبود یون مس باعث میشه شما دائم احساس رخوت و خواب آلودگی و کسالت کنید و مدام دهن‌دره کنید. در ضمن هیچ کارخانه داروئی نمی‌تونه از یون یک عنصر برای شما قرص تهیه کنه ... و اونی که مثلاً به اسم قرص آهن به خورد شما می‌دهند شامل مولکول آهن هستش که برای بدن هیچ کاربردی نداره.
ولی تا این جا بدونید که غذا موقع پخت در درون قابلمه مسی، از یون آزاد شده این ظرف استفاده می‌کند و در بدن شما فوق‌العاده احساس نشاط و انرژی ایجاد می‌‌کنه دیگه از اون دهن‌درگی و خمیازه و کسالت خبری نیست و باعث طول عمر مفید و سلامتی جسمی میشود.
ولی یک دفعه توی دهه ٥٠ از این نون خشکی‌ها اومدند و داد می‌زدند (قابلمه مسی ....... کفگیر آهنی خریداریم ...) و با یک قیمت مناسب این قابلمه‌ها را خریدند و به جاش قابلمه آلمینیومی می‌دادند که بهش می‌گفتند روحی. هیچکس توی اون دهه نفهمید این همه قابلمه مسی کجا قراره بره؟
بعدش هم که الان ظرف‌های استیل و تفلون و این مزخرفات اومده که مدعی هستند غذا توش زود می‌پزه و به کف ظرف نمی‌چسبه. ولی مردم ما خبر ندارند که همین یون‌های مضر در این ظروف عامل سرطان هستند و به راحتی یون سرب و آلمینیوم و ... می‌تونند در جا، یک کودک ٦ ماهه را ظرف یک سال به بیماری‌های کمبود خونی و سرطان و یک فرد بزرگسال را در طی ٥ سال به بیماری‌های کبدی و خونی و طحال دچار کند و بعدش هم سرطان.
من به همه دوستان پیشنهاد می‌کنم حتماً برای پخت غذا (مخصوصاً غذاهای آبکی) از قابلمه مسی و کفگیر آهنی استفاده کنند. حداقل برای یک بار هم شده تا ظرف سه روز اثر آن را روی بدن خودتون ببینید.
حالا جالبه توی شمال ایران موقع پخت خورشت (مخصوصاً فسنجون) یک تیکه آهن یا نعل اسب می‌اندازند وسط خورشت تا حسابی رنگ بگیره ... این کار باعث آزاد شدن یون‌های آهن و سلامتی بدن می‌شود. اگر دقت کنید مردم مازندران و گیلان تقریباً در حد صفر دچار بیماری‌های خونی و سرطان خون می‌شوند.




پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

درویشی تعریف می کرد

این متن رو خواهرم « هدیس » برام ایمیل کرده که تو وبلاگم گذاشتم . 

يکي بود يکي نبود مردي بود که زندگي اش را با عشق و محبت پشت سر گذاشته بود

وقتي مُرد همه مي گفتند به بهشت رفته است آدم مهرباني مثل او حتما ً به بهشت مي رود

در آن زمان بهشت هنوز به مرحله ي کيفيت فراگير نرسيده بود و استقبال از او با تشريفات مناسب انجام نشد

فرشته نگهباني که بايد او را راه مي داد نگاه سريعي به فهرست نام ها انداخت و وقتي نام او را نيافت او را به جهنم فرستاد

در جهنم هيچ کس از آدم دعوت نامه يا کارت شناسايي نمي خواهد هر کس به آنجا برسد مي تواند وارد شود

مَرد وارد شد و آنجا ماند

چند روز بعد شيطان با خشم به دروازه بهشت رفت و يقه فرشته نگهبان را گرفت و گفت

اين کار شما تروريسم خالص است

نگهبان که نمي دانست ماجرا از چه قرار است پرسيد: چه شده ؟

شيطان که از خشم قرمز شده بود گفت

« آن مَرد را به جهنم فرستاده ايد و آمده وکار و زندگي ما را به هم زده.از وقتي که رسيده

نشسته و به حرف هاي ديگران گوش مي دهد و به درد و دلشان مي رسد.حالا همه دارند در

جهنم با هم گفت و گو مي کنند يکديگر را در آغوش مي کشند و مي بوسند

جهنم جاي اين کارها نيست! لطفا ً اين مَرد را پس بگيريد


وقتي قصه به پايان رسيد درويش گفت

با چنان عشقي زندگي کن که حتي اگر بنا به تصادف در جهنم افتادي خود شيطان تو را به بهشت بازگرداند




پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

لطیفه ای که جهان را تکان داد

این متن رو خواهرم « هدیس » برام ایمیل کرده که تو وبلاگم گذاشتم .

لطیفه ای که کل جهان اینترنت را برانگیخت
چندی پیش جوکی به زبان انگلیسی در دنیای نت زاده شد!
این قصه نکات ارزشمندی را در خصوص سیاست های رسانه های آمریکا در برداشت
ترجمه ی فارسی جوک به شکل زیر است :
 
مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است
مرد به طرف انها میدود و با سگ درگیر میشود و سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد
پلیسی که صحنه را دیده بود به سمت انها می اید و میگوید :
<تو یک قهرمانی>
فردا در روزنامه ها می نویسند :
یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد
اما ان مرد می گوید: من نیوریورکی نیستم
پس روزنامه های صبح می نویسند:
امریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .
ان مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستم
از او میپرسند :خب پس تو کجایی هستی
<من ایرانی هستم >
فردای ان روز روزنامه ها این طور می نویسند :
یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت !





پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

بسکوئیت سوخته

زمانی که من بچه بودم، مادرم علاقه داشت گهگاهی غذای ساده صبحانه را برای شب هم آماده کند. یک شب را خوب یادم مانده که مادرم پس از گذراندن یک روز سخت و طولانی در سر کار، شام ساده ای مانند صبحانه تهیه کرده بود. آن شب پس از زمان زیادی، مادرم بشقاب شام را با تخم مرغ، سوسیس و بیسکویت های بسیار سوخته، جلوی پدرم گذاشت. یادم می آید منتظر شدم ببینم آیا او هم متوجه سوختگی بیسکویتها شده است!
در آن وقت، همه ی کاری که پدرم انجام داد این بود که دستش را به طرف بیسکویت دراز کرد، لبخندی به مادرم زد و از من پرسید که روزم در مدرسه چطور بود. خاطرم نیست که آن شب چه جوابی به پدرم دادم، اما کاملاً یادم هست که او را تماشا می کردم که داشت کره و ژله روی آن بیسکویتهای سوخته می مالید و لقمه لقمه آنها را می خورد.
یادم هست اون شب وقتی از سر میز غذا بلند شدم، شنیدم مادرم بابت سوختگی بیسکویت ها از پدرم عذر خواهی میکرد
و هرگز جواب پدرم را فراموش نخواهم کرد که گفت: عزیزم، من عاشق بیسکویتهای خیلی برشته هستم
همان شب، کمی بعد که رفتم بابام رو برای شب بخیر ببوسم، ازش پرسیدم که آیا واقعاً دوست داشت که بیسکویتهاش سوخته باشد؟
اون منو در آغوش کشید و گفت: مامانت امروز روز سختی را در سرکار گذرانده و خیلی خسته است. بعلاوه، بیسکویت کمی سوخته هرگز کسی را نمی کشد!
زندگی مملو از چیزهای ناقص... و انسان هایی است که پر از کم و کاستی هستند
خود من در بعضی موارد، بهترین نیستم، مثلاً مانند خیلی از مردم، روزهای تولد و سالگردها را فراموش میکنم.
اما در طول این سالها فهمیده ام که یکی از مهمترین راه حل ها برای ایجاد روابط سالم، مداوم و پایدار: درک و پذیرش عیب های همدیگر و شاد بودن از داشتن تفاوت با دیگران است
و امروز دعای من برای تو این است که یاد بگیری که قسمت های خوب، بد، و ناخوشایند زندگی خود را بپذیری و با انسان ها رابطه ای داشته باشی که در آن، بیسکویت سوخته موجب قهر و دلخوری نخواهد شد
این موضوع را می توان به هر رابطه ای تعمیم داد. در واقع تفاهم، اساس هر روابطی است. هر رابطه ای با همسر یا والدین، فرزند یا برادر، خواهر یا دوستی!
کلید دستیابی به شادی خود را در جیب کسی دیگر نگذارید، آن را پیش خودتان نگهدارید
بنابراین، لطفاً یک بیسکویت به من بدهید، و آره، حتی از نوع سوخته که حتماً خیلی خوب خواهد بود!


پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .




۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

طنز سیاه

این متن رو خواهرم « مهسا » برام فرستاده که تو وبلاگ گذاشتم .

توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .....

یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت: ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....
 
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه‌هاش ..... همینجور که داشت کارشو می‌کرد رو به پیرزن کرد گفت: چی مِخی نِنه ؟
 
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: هَمينو گُوشت بده نِنه .....
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پُونصَد تُومَن فَقَط اّشغال گوشت مِشِه نِنه بدم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده نِنه!
قصاب اشغال گوشت‌های اون جوون رو می‌کند می‌ذاشت برای پیره زن .....
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی می‌کرد گفت: اینارو واسه سگت می‌خوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟
جوون گفت اّره ..... سگ من این فیله‌ها رو هم با ناز می‌خوره ..... سگ شما چجوری اینا رو می‌خوره؟
پیرزن گفت: مُخُوره دیگه نِنه ..... شیکم گشنه سَنگم مُخُوره .....
جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش مِگن تُوله سَگِ دوپا نِنه ..... اینا رو برا بچه‌هام مي‌خام اّبگوشت بار بیذارم!
جوونه رنگش عوض شد ..... یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....
پیرزن بهش گفت: تُو مَگه ایناره بره سَگِت نگرفته بُودی؟
جوون گفت: چرا
پیرزن گفت ما غِذای سَگ نِمُخُوريم نِنه .....
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.


پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

گل صداقت

این متن رو خواهرم « هدیس » برام فرستاده که تو وبلاگ گذاشتم . 

اينقدر اين قصه زيباس که حتي اگه شنيده باشين تکرارش هم دلنشينه

دويست و پنجاه سال پيش از ميلاد در چين باستان شاهزاده اي تصميم به
ازدواج گرفت. با مرد خردمندي مشورت کرد و تصميم گرفت تمام دختران جوان
منطقه را دعوت کند تا دختري سزاوار را انتخاب کند. وقتي خدمتکار پير قصر
ماجرا را شنيد بشدت غمگين شد، چون دختر او مخفيانه عاشق شاهزاده بود،
دخترش گفت او هم به آن مهماني خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسي نداري، نه
ثروتمندي و نه خيلي زيبا. دختر جواب داد: مي دانم هرگز مرا انتخاب نمي
کند، اما فرصتي است که دست کم يک بار او را از نزديک ببينم. روز موعود
فرا رسيد و شاهزاده به دختران گفت: به هر يک از شما دانه اي مي دهم، کسي
که بتواند در عرض شش ماه زيباترين گل را براي من بياورد....  ملکه آينده
چين مي شود. دختر پيرزن هم دانه را گرفت و در گلداني کاشت.
سه ماه گذشت و هيچ گلي سبز نشد، دختر با باغبانان بسياري صحبت کرد و راه
گلکاري را به او آموختند، اما بي نتيجه بود، گلي نروييد. روز ملاقات فرا
رسيد ، دختر با گلدان خالي اش منتظر ماند و ديگر دختران هر کدام گل بسيار
زيبايي به رنگها و شکلهاي مختلف در گلدان هاي خود داشتند. لحظه موعود فرا
رسيد. شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسي کرد و در پايان اعلام
کرد دختر خدمتکار همسر آينده او خواهد بود.
همه اعتراض کردند که شاهزاده کسي را انتخاب کرده که در گلدانش هيچ گلي
سبز نشده است. شاهزاده توضيح داد: اين دختر تنها کسي است که گلي را به
ثمر رسانده که او را سزاوار همسري امپراتور مي کند: گل صداقت... همه دانه
هايي که به شما دادم عقيم بودند، امکان نداشت گلي از آنها سبز شود!!!

برگرفته از کتاب پائولو کوئليو



پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

ملیت آدم و حوا

این متن رو خواهرم « مهسا » برام فرستاده که تو وبلاگم گذاشتم .

یه انگلیسی، یه فرانسوی و یه ایرانی داشتن به زندگی آدم و حوا توی بهشت نیگا میکردن.

انگلیسیه میگه: چه سکوتی، چه احترامی!!
مطمئنم که اینا انگلیسیند!
فرانسویه میگه: اینا هم لختن، هم زیبا و هم رفتار عاشقانه ای دارند !!
حتماً فرانسویند!
ایرانیه میگه: نه لباسی، نه خونه ای! فقط یک سیب برای خوردن! تازه، فکر هم میکنن توی بهشتن!!!
صد در صد ایرانیند!


پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

عابد بنی اسراییل

این متن رو خواهرم « هدیس » برام فرستاده که تو وبلاگ گذاشتم .

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهر الصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.
عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت:
«دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.
بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ پولی نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت.
باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت:«کجا؟ عابد گفت: تا آن درخت برکنم؛
گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» باز ابلیس و عابد درگیر شدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست!
عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟
ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی


پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

فقط مانده وطن از چین بیاریم

این متن رو خواهرم « هدیس » برام فرستاده ، با توجه به اینکه کشور جمهوری خلق چین ، دوست و یار ایران ، که ایران رو به بازار مصرف کالاهای بنجل خودش تبدیل کرده ، در بازی های آسیایی 2010 ، به جای واژه ی خلیج فارس از کلمه ی معجول خلیج ع ر ب ی استفاده کرده ، فلذا لازم دیدم که این شعر رو تقدیم به هموطنان ایرانی خودم بکنم .

نه تنها پیرهن از چین بیاریم
که اقلامی خفن از چین بیاریم
 


برای رفع مشکل از جوانان
در این فکریم زن از چین بیاریم!
 


کفن پوشان راه محو فقریم
ولی باید کفن از چین بیاریم
 


دکانها مملو از پوشاک چینی است
از این پس رختکن از چین بیاریم
 


اگر آن چیز نیکو را لولو بُرد
نکن شیون لَبَن از چین بیاریم
 


چراغ مه شکن وقتی نداریم
چراغ مه شکن از چین بیاریم!
 


هزار و صد تومن لازم اگر شد
هزار و صد تومن از چین بیاریم!
 


ولی، شاید، اگر، داریم، اما
یقینا، واقعا از چین بیاریم
 


گلاب قمصر کاشان گران است
بیا مُشک خُتن از چین بیاریم
 


به هر صورت به سود ماست کلاً
اگر حتی لجن از چین بیاریم
 


به جای رستم دستان و سهراب
اساطیر کهن از چین بیاریم
 


برای شاعران الفاظ کمیاب
جُعَل، حِربا، زغن از چین بیاریم
 


پر طاووس در دنیا گران است
دماغ کرگدن از چین بیاریم
 


اگر با زلزله تهران فرو ریخت
دوباره یک پکن از چین بیاریم
 


دموکراسی فراوان اولاً هست
نباشد ثانیا از چین بیاریم
 


و آزادی که اصلا مشکلی نیست
ترن پشت ترن از چین بیاریم
 


دهنها خسته شد از نطقهامان
یدک باید، دهن از چین بیاریم
 


ترقه، فشفشه، باروت، موشک
خطرناکه حسن! از چین بیاریم
 


خلاصه جنس کشور گشته چینی
فقط مانده وطن از چین بیاریم
 


بیا تا دست یکدیگر بگیریم
و سر تا پا بدن از چین بیاریم
 


به هر صورت سیاست اینچنین است
به ما هر چی بگن از چین بیاریم

مهدی استاداحمد
پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

صغرای فداکار

این متن رو خواهرم « هدیس » برام فرستاده که توی وبلاگ گذاشتم . 

صغرای فداکار


:



در پي درخواست وزير آموزش و پرورش براي جداسازي كتاب درسي دختران و پسران ،* داستان دهقان فداكار در كتاب درسي دختران به صغراي فداكار تبديل شد .

داستان جديد:


سرپرست وزارت آموزش و پرورش می گوید: کتاب های درسی دختران و پسران باید جدا بشود. البته اینکه چرا خداوند بزرگوار برای دختران و پسران و مردان و زنان یک کتاب فرستاده از اسرار است و اسرار را نه سرپرست وزارت آموزش و پرورش می داند و نه دختران و پسران.

احتمالا در کتاب درسی دختران داستان دهقان فداکار اینگونه خواهد شد:



صغرا خانم فداکار

صغرا خانم فداکار خیلی ناراحت شد اول خواست پیراهنش را در بیاورد به چوبدستی اش ببندد به و آتش بزند، بعد یادش آمد که لخت می شود و اگر چشم مسافران نامحرم به او بیفتد، خدا او را با چوبدستی اش در آتش جهنم می اندازد. بعد خواست چادرش را استفاده کند که یاد موهایش افتاد. سپس متوجه شد لازم نیست مثل مردها به هر بهانه ای لخت بشود، او زن است و خدا به او عقل داده لذا نفت فانوسش را ریخت روی چوبدستی اش و آن را آتش زد و چون دویدن برای زن بد است سلانه سلانه به طرف قطار رفت اما دیگر دیر شده بود و قطار با سنگ ها برخورد کرد و همه ی مسافران شهید شدند.



انا لله و انا الیه راجعون

پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

مسابقات شنای هماهنگ زنان

تصاویر زیر مربوط به مسابقات شنای هماهنگ زنان ، در شانزدهمین مسابقات ورزشی آسیا در گوانگ ژوی چین می باشد .
این شنای هماهنگ ، عبارت است از اجرای رقص باله در آب که چین ، ژاپن ، کره شمالی و تایلند ، رتبه های یکم تا چهارم را در این مسابقات بدست آوردند . 
اجرای برنامه توسط تیم چین که با کسب 192000 امتیاز ، برنده ی مدال طلای این مسابقات شد .

اجرای برنامه توسط تیم ژاپن که با کسب 186125 امتیاز ، برنده ی مدال نقره ی این مسابقات شد .


اجرای برنامه توسط تیم کره شمالی که با کسب 173000 امتیاز ،  برنده ی مدال برنز در این مسابقات شد .




اجرای برنامه توسط تیم تایلند که با کسب 140125 امتیاز ، رتبه چهارم را در این مسابقات کسب نمود .




Free counter and web stats