۱۳۹۰ مهر ۲۴, یکشنبه

نمازجمعه لوشان ، 18 مهر

این هفته به نمازجمعه ی لوشان رفته بودم و نماز جمعه را در آنجا اقامه کردم .
امام جمعه ی محترم این شهرستان ، مطالب بسیار خوب و جالبی را در خطبه های نماز جمعه بیان نمودند .
اما در خطبه ی دوم ، در بخشی از بیانات خود ، فرمودند که برخی از نمایندگان ، البته از جریان انحرافی در کل کشور ، اقدام به معرفی تعداد زیادی نماینده نموده و با پرداخت پول های کلان، سعی در خریداری آرای مردم دارند.
ایشان حتی مثالی را آوردند که همین گروه انحرافی ( بخوانید باند مشایی و به نوعی هواداران دکتر احمدی نژاد ) در یک روستا ، مبلغ 50 میلیون تومان هزینه کرده اند که آرای مردم آن روستا را بدست آورند .
بهرحال امام جمعه ی محترم لوشان ، جناب حجت الاسلام والمسلمین بابایی ، ضمن انتقاد شدید از این عملکرد و آگاهسازی مردم نسبت به نفوذ گروه انحرافی در اقصی نقاط کشور به قصد فریب مردم ، گفتند که مردم آگاهتر از اینها هستند و به کسی که از همین الان ، دست به تخلف زده است ، رای نمی دهند .
در پایان نماز جمعه و مابین نماز جمعه و نماز عصر ، فرمانده پادگان نیروی زمینی منجیل ، جناب سرهنگ رستم زاده ، در سخنانی به تشریح وضعیت عملیاتی و خدمات این پادگان در طول سی سال گذشته پرداخته و به تلاش ها و کوشش های کارکنان این پادگان در برگزاری مانورهای عملیاتی در سال 88 در مرزهای جنوب بهنگام بلوای انتخاباتی سبزها در تهران و مقابله با نیروهای انگلیسی که قصد حمله به ایران را داشتند ، اشاره نمودند .





پینوشت :
1. برادرم در انتخابات قبلی مجلس شورای اسلامی در لاهیجان ، رای خود را به مبلغ 5 هزار تومان فروخت و به یکی از نمایندگان مجلس رای داد که حاضر شده بود این مبلغ را به انضمام یک وعده شام ، پرداخت کند . وقتی که از او علت این کار را پرسیدم ، گفت که هیچکدام از این نمایندگان ، هرگز کاری برای ما نخواهند کرد و ما تنها سکویی برای اوج گرفتن و پرش آنها خواهیم بود . بنابراین وقتی می توانم از این مساله ، به اندازه ی 10 هزار تومان سهم داشته باشم ، این کار را خواهم کرد . برادرم می گفت که او بهمراه تعداد زیادی از دوستان و هم سن و سالانش در این مراسم حضور داشته و آنها به طور یکجا رای هایشان را فروخته اند . بنابراین خرید و فروش رای در این کشور ، اصلا چیز جدیدی نیست و ربطی به جریانات انحرافی ندارد . کسی که رای برادرم را خرید ، اصولگرا بود ، نه سبز و نه اصلاح طلب و نه انحرافی .
2. زمانی نه چندان دور ، در لاهیجان ، انتخابات ریاست جمهوری بود . من بچه بودم . در مسجد محل ایستاده بودم . از آنجا که در مسجد اذان می گفتم و قرآن می خواندم و مکبر بودم ، مسئولین مسجد بامن آشنایی داشتند . زمان انتخابات ، یکی از این مسئولین به نام آقای جعفری به من گفت که هر کسی که از این پیرزن ها و پیرمردها می آید و سواد ندارد ، تو برایش رایشان را بنویس و گفت که هر کسی که برایش رای نوشتی ، اسم آقای « هاشمی رفسنجانی » را بنویس . ما هم که در منطقه ی پایین شهر بودیم و کلی هم آدم بیسواد در دسترس بود. من هم نامردی نکردم . از آنجا که می خواستم خودم را به آن مسئول نشان بدهم و بگویم که خیلی با عرزه هستم ، کلی رای نوشتم . هر کسی که بیسواد بود ، شکار من می شد و رای هایشان به جیب آقای هاشمی رفسنجانی می رفت . ناظری هم در کار نبود که بگوید ، این چه کاری است که تو اینگونه علنی داری می کنی .
3. مرگ بر جریان انحرافی .



پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

بازدیدکننده ی گرامی ، از اینکه بنده رو مفتخر به دریافت نظرات ارزشمند خودتون می کنید ، متشکرم . حسین حقگو

Free counter and web stats