‏نمایش پست‌ها با برچسب صداوسیما. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب صداوسیما. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

شباهت سیب و نماز

شباهت نماز با پوست سیب را می دانید ؟
این نکته ای است که امروز در سخنان یک مقام روحانی در شبکه ی سوم سیما دیدم . 
امروز ساعت 1840 ، یک روحانی از شبکه ی سوم سیما در حال صحبت بود . 
ایشان می گفت که سیب را وقتی که پوستش را می کنید ، کدر می شود . 
این روحانی گفت علت سیاه شدن و کدر شدن سیب ، این است که میکروبها به سیب حمله ور شده و سبب سیاه شدن سیب می شوند .
ایشان سپس نماز را مثل پوست سیب می داند که سبب می شود میکروبها به سیب حمله نکنند و بنابراین سیب ، سیاه و کدر نشود .
فرد نمازخوان ، مثل یک سیب با پوست می ماند . 
پس آموختیم که : 
علت سیاه شدن سیب پوست کنده ، حمله ی میکروبها به آن می باشد .





پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند

۱۳۸۹ بهمن ۲, شنبه

یارانه کو؟

این یارانه ها هم برای خودش داستانی دارد . 
در حالی که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، مکررا در برنامه های تلویزیونی اش از نحوه ی هزینه کرد این مبالغ ، گزارش تهیه می کند و به مردم می آموزد که چگونه این یارانه ها را خرج و بعبارتی مدیریت کنند ، تعداد زیادی از افراد جامعه ، هنوز موفق به دریافت یارانه ی متعلقه نگردیده اند . 
از جمله ی این افراد خودم هستم . هیچ گونه مشکلی در ثبت نام وجود نداشته و بموقع نیز ثبت نام کردم . من مجرد هستم و سرپرست هم هستم . یعنی یک نفر که خودش سرپرست است و عائله ی تحت تکفل هم ندارد . ثبت نام به موقع انجام شده ، اما هنوز خبری از مبلغ آن نیست . 
پدر بزرگ من نیز ، شرایطی مشابه من دارد . او نیز تنها است و به طور انفرادی ، در این طرح ثبت نام کرده و هنوز موفق به دریافت یارانه ی مربوطه نگردیده است . 
در بین دوستان و آشنایان و همکاران نیز ، حدود 50 نفر را می توانم نام ببرم که موفق به دریافت یارانه ی مربوطه نگردیده اند . 
از آنجا که ما همه در یک شرایط و بدون هیچگونه اشکالی ثبت نام کرده ایم ، معلوم نیست که چرا هنوز مبلغ یارانه ی خود را دریافت نکرده ایم . برخی از دوستان نیز کمتر از حق خود دریافت داشته اند . مثلا یک خانواده ی چهار نفره ، فقط برای دو نفر یارانه دریافت کرده است . 
صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران ، در برنامه های خبری خود نیز به مصاحبه با این اقشار نپرداخته و پیگیر مشکلات آنان نیست . 
آیا تا دولت بعدی ، ما موفق به دریافت یارانه ی خود خواهیم شد ؟




پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

۱۳۸۹ دی ۲۷, دوشنبه

جریمه رانندگی در ایران و سایر کشورها

امشب برنامه ای از شبکه سوم سیما پخش شد که در آن ، مقایسه ای داشت بین میزان مبلغ جرائم رانندگی در کشورهای مختلف با آنچه که در ایران اعمال می شود . و نتیجه می گرفت که میزان جرایم رانندگی در ایران بسیار پایین است . 
این مساله ای است که در رابطه با نرخ خدمات و کالاها در ایران و اروپا یا کشورهای حاشیه خلیج فارس یا ترکیه ، مکررا در دوره های مختلف توسط مسئولین دولتی و یا رسانه های دولتی اعلام می شود . 
اما آنچیزی که همواره مغفول واقع می گردد و در واقع آنچیزی که مسئولین و رسانه های دولتی تمایلی ندارند که هرگز بدان اشاره ای داشته باشند ، میزان درآمد سرانه ی آن کشورهاست . 
آیا اگر میزان جرائم رانندگی کشور امارات متحده ی عربی ، در ایران هم اجرا شود ، آیا کسی از ایرانیان خواهد توانست به رانندگی بپردازد ؟ آیا درآمد هیچ کسی از اقشار متوسط جامعه ، یارای پرداخت چنین جرائمی را خواهد داشت ؟
بایسته است که به ازای این همه مقایسه ی مبلغ جرائم رانندگی ، مقایسه ی قیمت نان ، قیمت سوخت ، قیمت فلان خدمت دولتی و موارد اینچنینی ، گهگاهی هم میزان و مبلغ دستمزدها و حقوق و مزایای کارکنان دولت و یا کارگران در ایران با همان موارد در کشورهای عربی ، اروپایی و یا ترکیه مقایسه شود . جالب توجه آن است که در مواردی که بنفع ملت است ، یعنی مقایسه دستمزدها ، غالبا با کشورهای بدبخت تر از خودمان مقایسه می شویم . اما در مقایسه ی خدمات دولتی و کالاها ، غالبا با کشورهای پیشرفته تر و پولدارتر از خودمان مقایسه می شویم . این یک فرایند تبلیغاتی نابرابر به ضرر ملت است .
لااقل باید نسبت این جرائم به درآمد سرانه ی جامعه بیان شود . مثلا گفته شود که میزان متوسط جرائم رانندگی در کشور امارات به درآمد سرانه ، فلان قدر است . در حالیکه همان جریمه در کشور ایران نسبت به درآمد سرانه در ایران ، فلان قدر است . آنوقت است که می توان مقایسه ی درست و بجایی از این موارد بعمل آورد . مقایسه ای که درست و بجا و حقیقی خواهد بود . 
شایسته است که مسئولین صدا و سیما ، برنامه سازان و دولتمردان ، در ارائه ی نتایج تحقیقاتی خود در این موارد ، نگاهی همه جانبه به موضوع داشته ، با صرفنظر کردن از بخش عمده ای از صورت مساله ، نگاه تک سویه به موضوع نداشته باشند . 
مسلما اینگونه برنامه ها و اینگونه تحلیل ها ، صرفا خشم و نارضایتی مردم را در پی خواهد داشت . مردمی که در گفتگوهای فی مابین و در گفتگوهای خانوادگی و فامیلی و حتی در گفتگو با خویش ، این اعتراضات را به زبانی نرم یا تند و تلخ ، بیان می دارند .

پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .

۱۳۸۹ دی ۲۳, پنجشنبه

دور میز شب و برتری تهرانی بودن

چهارشنبه شب ، 22 دی 1389 ، برنامه ای از شبکه ی چهارم سیما در حال پخش بود که بسیار من را متاسف کرد . 
واقعا متاسف شدم که در این کشور ، اینگونه تبعیض قائل می شوند . آنهم در شبکه ای ملی . 
علنا در یک برنامه با مخاطب ملی ، به همه ی ملت توهین می شود . 
در ابتدای برنامه ، مهندس راستین که خودش را « بچه تهران » معرفی می کند ، از یکی از بینندگان عذر خواهی می کند . مثل اینکه در قسمت قبل ، گفته شده بود که زندگی در تهران مثل زندگی در یک روستا در خراسان نیست و برای خودش آدابی دارد که باید رعایت شود . مهندس راستین ، از این بابت ، از بینندگان عذرخواهی کوچکی کرده و متعاقبا ضمن تاکید بر صحت گفته ی خودش ، بیننده را متهم به برداشت ناصحیح از گفته های خویش می کند و در نهایت کدخدا منشی روستایی را نوعی مدنیت مدرن عنوان می کند که با این تعریف می خواهد به اصطلاح ، بیننده ی روستایی یا شهرستانی خود را « خر » کند . 
آقای مهندس راستین ، در این برنامه ، همپای مناسبی دارد که « خانم مهندس توکلی مهر » نام دارد . این خانم نیز همچون همکارش در این برنامه ، شدیدا تفکرات ناسیونالیستی تهرانی دارد . انگار اینها تهران را ، کشوری مجزا می دانند . در تمامی گفته هایشان ، نوعی حس برتری جویی وجود داشت . آنها تهران را ، کشوری می دانند که بسیار برتر و بالاتر از سایر نقاط کشور است و شهرهای دیگر کشور را بعنوان « شهرستان » و « شهر استان » ، بخش های کوچک و عقب افتاده ای می دانند که از ساده ترین انواع مدنیت و نوعی زندگی شبه روستایی بهره مندند . این خانم کارشناس ، مشکلات شهر تهران را نه از مردم باکلاس و فهمیده ی تهران ، بلکه از حاشیه نشین ها ، زاغه نشین ها ، مهاجران و شهرستانی هایی می داند که خود را اهل تهران نمی دانند و حتی اگر خود را تهرانی بدانند ، آداب و رسوم « تهرانی بودن » را بلد نیستند . 
آقای مهندس راستین و خانم مهندس توکلی مهر ، در این برنامه ، شهرستانی را به لجن می کشند و تهرانی ها را به اوج می رسانند . تفکری که در بین بخش عمده ای از مسئولین کشوری نیز وجود دارد. همین تفکر باعث شده که همه ی امکانات و تسهیلات روانه ی پایتخت باکلاس و با تمدن شود و شهرستانی های بی کلاس و بی تمدن ، از امکاناتی که از دسترنج خودشان بدست آمده است و از نفت و بیت المالی که حق آنهاست ، بی بهره باشند . همه امکانات باید روانه ی تهران شود . تهرانی که در جریان فتنه ، به خوبی نشان داد که « تهرانی های آداب دان » بهیچوجه قابل اعتماد نیستند و در صورتی که لوازم لهو ولعب و شهوترانی هایشان فراهم باشد ، براحتی به این نظام خیانت خواهند کرد. نکته ای که مهندس موسوی ، آن را شناخت و با بکارگیری خیل عظیمی از دختران خوش تیپ و باکلاس و با جنبه ، در ستادهای انتخاباتی خویش و تاکید بر آزادی ( از نوع سوم !!!) توانست موجی در این کشور ایجاد کند که به اندک زمانی ،موج سبز نام گرفت . این است تهران . این است تمدن تهرانی . تمام امید انگلستان به تهران بود . همه ی نگاههای واشنگتن به تهران بود. لندن و واشنگتن و برلین و پاریس و .... می دانستند که شهرستانی های بی کلاس و بی تمدن ، با تمام وجودشان احمدی نژاد را دوست دارند و صادقانه و بی ریا به او رای داده اند . آنها می دانستند که شهرستانی های بی کلاس ، اگر اعتراضی هم داشته باشند ، به شیوه ی مدنی اعتراض می کنند . لندن می دانست که شهرستانی ها ، نتیجه ی انتخابات را برابر شیوه های دموکراتیک می پذیرند . اما تنها نقطه ی امید ، تهران بود . 
این تهران است . 
اما باز هم در تلویزیون ملی ، در تلویزیونی به همه ی اقشار ، قومیت ها ، شهرها و شهرستانها و استانهای این کشور تعلق دارد ، در شبکه ای که نام علم و ادب و فرهنگ را یدک می کشد ، شهرستانی ها تحقیر می شوند و « تهرانی بودن » به طور غیرمستقیم به عنوان یک افتخار و یک برتری ، مطرح می شود . 
این « آپارتاید تهرانی ها » چه زمانی تمامی خواهد یافت ؟ 
چه نوع اعتراض مدنی خواهد توانست به این برتری نژادی پایان دهد ؟
رفتار تهرانی ها و گفتار آنها ، مرا به یاد « برتری نژاد یهود » می اندازد . این دو تفکر ، هر دو به یک اندازه مسخره و خنده دار هستند . 
من از مدیران شبکه ی چهار و کلا از مدیران صدا و سیمای ملی ایران ناراضی هستم . 
چرا باید برنامه های شبکه ی استانی تهران ، در شبکه های ملی و برای کل کشور ، تبلیغ شود ؟
چرا باید منی که در گیلان زندگی می کنم ، اعلام برنامه های شبکه ی تهران را تماشا کنم ؟ 
چرا ؟
چون همه ی مسئولین در تهران هستند ؟ چون آنها ، حالا دیگر خودشان را تهرانی می دانند ؟ چون آنها باکلاس شده اند ؟ چرا ؟ چرا ؟


پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند .


۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

فوتبال و « ماه خدا »

هر روز ماه رمضان ، از ساعت سه ونیم شب تا هنگام سحر ، برنامه ای از شبکه ی یکم صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش می شود که « ماه خدا » نام دارد و فردی به نام « فرزاد جمشیدی » مجری این برنامه است . 
بلی ! آقای دکتر فرزاد جمشیدی ، مجری توانمند و علاقمند این برنامه ی تلویزیونی است . 
گرچه این مجری با علاقه و با شور و شوق فراوانی به اجرای این برنامه پرداخته و تلاش زیادی دارد که برنامه را برای مخاطب بهتر و بهتر جلوه دهد ، و گرچه محتوای برنامه ، در نود درصد اوقات ، وضعیت بسیار کیفی و مطلوبی دارد ، اما گهگاهی نیز چیزهایی در این برنامه دیده می شود که به نظرم چندان مناسب و در شان این برنامه نیست . 
از جمله آنچه در مورد « امام علی » و « معراج پیامبر » گفته شد که قبلا در این باره نوشته ام .
اما امروز صبح ، هنگامی که آقای « فرزاد جمشیدی » در حال معرفی « علامه امینی » بود ، با کمبود زمان مواجه شد و در برنامه ی 120 دقیقه ای خود ، نتوانست زمان کافی برای معرفی این دانشمند بزرگ جهان اسلام پیدا کند . بنابراین او با لحنی کنایه آمیز ، چیزی به این مظمون گفت : در این کشور برای فوتبال وقت داریم ولی برای معرفی علامه امینی وقت نداریم .
احتمالا آقای دکتر جمشیدی ، قدری از روی هیجان سخن گفته اند . شاید ایشان ، در آن لحظه نتوانسته اند تجزیه و تحلیل درستی داشته باشند . شاید این حرف ایشان از روی شتاب زدگی و عجله بوده باشد . 
در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، شبکه ی سوم سیما را به عنوان شبکه ی جوان ، نامگذاری کرده اند که در ساعاتی از هفته ، برنامه های فوتبال نیز از آن پخش می شود . و آنچه که فوتبال را شاخص کرده و برنامه های فوتبالی سیما را شاخص کرده ، برنامه ای به مجری گری « عادل فردوسی پور » است که البته آقای جمشیدی ، حاضر نیست او را بعنوان مجری بشناسد و حتی در جایی گفته است که عادل فردوسی پور ، « پدر خوانده » ی فوتبال ایران است . 
در حالیکه ما برای ورزش در ایران ، شبکه ای نداریم و بخشی از برنامه های شبکه ی سوم سیما به فوتبال اختصاص دارد و بعضا در شبکه های دیگر ، برخی برنامه های کارشناسی فوتبال پخش می شود که البته بینندگان چندانی نداشته و حذف آنان ، موجبات ناراحتی مردم را فراهم نخواهد کرد . بنابراین پخش زنده ی مسابقات فوتبال ایران و جهان و نیز برنامه ی نود ، چیزی است که در شبکه ی سوم سیما ، فوتبال را شامل می شود . اما در همین حین ، شبکه ی مستقلی بعنوان شبکه ی « قرآن » است که برنامه های مذهبی را پوشش کامل می دهد . یعنی یک شبکه با کلیه ی امکانات و زمان کافی ، متعلق به مسائل مذهبی است . این در حالی است که کلیه ی شبکه های مختلف سیما نیز ، در طول هفته ، در ساعات مختلف ، برنامه های مذهبی را در گاه فهرست های خود دارند . کافی است که نگاهی به جدول پخش برنامه های شبکه های مختلف تلویزیون بیندازیم . این واقعا بی انصافی است که بگوییم وقت کافی برای برنامه های مذهبی در تلویزیون نیست . در ایامی از سال ، شما اگر به هر شبکه ی تلویزیونی سر بزنید ، یک مقام روحانی در حال صحبت است . در بسیاری از اوقات ، اگر به هر یک از شبکه های تلویزیونی سر بزنید ، یک برنامه ی مذهبی در حال پخش است . بهتر است که مجری برنامه ی « ماه خدا » انصاف بیشتری بخرج بدهد . 
ضمنا ، اگر ایشان تصور می کنند که زمان کافی برای برنامه شان وجود ندارد ، با مسئولین مربوطه رایزنی کنند و برنامه شان را از ساعت 12 شب شروع کنند و تا سحر ادامه دهند . همانطوری که آقای « عادل فردوسی پور » همیشه برای تمدید زمان برنامه اش رایزنی می کند . آیا شما تابحال تلاشی در این زمینه داشته اید ؟ آیا خواسته اید که کاری بکنید در این زمینه ؟ آیا شما به بقای برنامه ی تلویزیونی تان ، اندیشیده اید ؟ عادل فردوسی پور ، سالهاست که برای بقای برنامه ی نود ، با چنگ و دندان می جنگد . آری ! او الان به افسانه ای در تلویزیون ایران بدل شده است . او است که اکنون همه را به حیرت واداشته که چگونه یک نفر و یک برنامه به طور ثابت ، توانسته این همه مدت دوام آورده و هر روز نیز بر تعداد بینندگانش افزوده شود . این واقعا رمز و رازی است که بایستی شما هم از او بیاموزید . او اراده داشته و به برنامه اش و به مخاطبینش ایمان داشته است . دیدید که به موقع نیز از سوی بینندگانش حمایت شد . آقای دکتر فرزاد جمشیدی ، شما که اهل نماز و روزه اید . شما که دانشمند قرآنی هستید . شما که اهل دین و دیانتید . اینگونه متلک بار مردم نکنید . چه کسی گفته که وقت برای معرفی علمای اسلامی نیست ؟ چه کسی گفته که وقت برای معرفی علامه امینی در تلویزیون نیست ؟ وقت هست ، ولی کسی نیست که این کار را بکند .مشکل از کمبود وقت نیست . مشکل از متدینین و افرادی امثال خودتان در صدا و سیما است که وقتی پای حرف می رسد ، خوب بلدید متلک بپرانید ولی وقت عمل می شود ، خودتان نمی روید کاری بکنید . من به شما می گویم . آقای دکتر فرزاد جمشیدی ، بروید از زندگی علامه امینی یک سریال مستند بسازید . یک سریال مستند مثلا سی قسمتی . از الان بروید کار کنید . اطلاعات جمع کنید . برنامه بسازید . نه تنها برای علامه امینی که برای علمای اسلامی دیگر . اصلا رایزنی کنید . شبکه ی یکم سیما را هر روز ، در ساعت دلخواهتان ، به مدت مثلا دو ساعت در اختیار داشته باشید . چهل و پنج دقیقه یا یک ساعت ، برنامه ی مستندتان را پخش کنید و علما را معرفی کنید و یک ساعت ما بقی را نیز هر چه دل تنگتان می خواهد بگویید . آیا آقای ضرغامی با شما مخالفت خواهند کرد ؟ آیا آقای ضرغامی از شما حمایت نخواهند کرد ؟ همه می دانیم که آقای ضرغامی فردی بشدت مذهبی و اصولگرا هستند و شخصا نیز حامی جدی برنامه های مذهبی در سیما هستند . بنابراین اگر شما اراده کرده بودید ، تا حالا می توانستید زمان بیشتری از ایشان بگیرید . ولی مطمئنم که قصور و کوتاهی از جانب شما بوده است . شما تلاش لازم را نداشته اید . یا اینکه اصلا برنامه ای نداشتید که بخواهید پخش کنید . بنابراین انتقاد و متلک شما کاملا بیجاست و اصلا وارد نیست . 
آقای فرزاد نجفی ، آقای مجری برنامه ی « ماه خدا » که بقول خودت « انگار این روزهای آخر ماه رمضان خیلی بهت فشار آورده و داری پرت و پلا میگی » ، آقای دکتر عزیز ، یک نگاهی به برنامه ی قشنگ خودت بینداز . بخشهایی از برنامه ات بوی تکرار گرفته و شایسته نیست که اینگونه باشد . قبل از اذان ، با صدای یک خانمی ، یک نیایشی انجام میشود . این نیایش ، چند بار به صورت تکراری پخش شد ؟ من کاری به هیچ چیز ندارم . خودت کلاهت را قاضی کن آقای دکتر . واقعا چند بار تکرار کردی این نیایش و این صدا را ؟ وصیت شهدا قبل از اذان پخش می شود . چند تا از این وصیت ها به صورت تکراری پخش شد ؟ اصلا حواست بود یا نه ؟ اصلا توجه به این چیزها داشتی یا نه ؟ برای چه تکرار کردی ؟ آیا شهید کم داری یا اینکه وصیت های ضبط شده کم بود ؟ کم کاری و کوتاهی از کیست ؟ چرا نوآوری نمی کنید ؟ 
اگر عادل فردوسی پور محبوبیت دارد ، بخاطر این است که حتی پیامک هایی را که بر ضد خودش هم باشد ، می خواند . اما شما چه ؟ آیا شما این کار را می کنید ؟ مطمئنم که نمی کنید . کما اینکه پیامک های خود من را نخواندید . 
در ضمن اگر برنامه های فوتبالی نباشد ، اگر برنامه های ورزشی نباشد ، بخشی از بینندگان تلویزیون ایران ، به سمت برنامه های ماهواره ای خواهند رفت . بیننده ی شوهای تلویزیونی لس آنجلسی خواهند شد یا فارسی 1 خواهند دید . و حتی شاید مشتری شبکه های مستهجن ماهواره ای شوند و یا اینکه به شبکه های سیاسی ضد نظام و ضد انقلاب گرایش پیدا کنند . دقت می کنید آقای دکتر ؟ توجه داشته باشید که در زمان پخش برنامه ی نود ، تعداد قابل توجهی از خانواده های ایرانی ، اعم از زن و مرد و دختر و پسر و پیر و جوان ، مشغول تماشای این برنامه هستند . شما بر اساس میزان آگهی بازرگانی که در بین یک برنامه پخش می شود ، می توانید محبوبیت آن برنامه را حدس بزنید . می توانید میزان تقریبی مخاطبین آن را حدس بزنید . مثلا سریال « جراحت » که در ماه رمضان پخش می شود . مثلا سریال « جومونگ » که قبلا پخش می شد . و مثلا برنامه ی « نود » که سالهاست پخش می شود . مردم به این برنامه علاقمندند . 
از سوی دیگر ، بنا به اوامر مطاع مقام معظم رهبری و فرماندهی معزز کل قوا ، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای ( حفظه الله تعالی ) ، مبنا را بایستی بر جذب حداکثری و دفع حداقلی بگذاریم . 
آری ، برای متدینین و متشرعین ، برای مومنین و مقیدین به دین ، یک شبکه ی تلویزیونی مستقل قرار دادیم . در هر شبکه ی دیگر نیز ، ساعاتی را به امور دینی ، به طور مستقیم و غیر مستقیم تخصیص دادیم . اما بایستی با تدبیر صحیح و بکارگیری موارد تفریحی و سرگرم کننده ی مناسب ، بر روی بینندگان شبکه های ماهواره ای نیز کار کنیم ، باید به فکر جذب آنها هم باشیم . باید توانایی جذب آنان را در خود ایجاد کنیم . و چه چیز بهتر از این که برنامه ای همچون « نود » ، علاوه بر بینندگان داخل کشور ، در آنسوی مرزها نیز بخشی از مخاطبین را به خود جذب کرده است . و این یعنی نیل به اهداف و منویات « مقام معظم رهبری » . 

پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند . 
  • اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .                      


۱۳۸۹ شهریور ۹, سه‌شنبه

صدای علی ؟؟؟!!!

هر روز از ساعت سه و نیم صبح ، برنامه ای سحرگاهی در ایام ماه رمضان از شبکه ی یکم سیما پخش می شود که « ماه خدا » نام دارد . 
امروز صبح ، یک مقام روحانی ( آخوند ) ، در این برنامه مطلبی گفت راجع به اینکه یک فرد سنی در کتابش مطلبی دارد که می گوید خداوند در روز معراج با صدای علی ، با پیامبر سخن گفت . 
این مقام روحانی توضیح نداد که آیا این علی ، همان امام علی است یا اینکه این علی به معنای بلند مرتبه و والا است ؟ 
در این برنامه اینطور به بینندگان تلقین شد که خداوند در معراج با صدای امام علی (ع) با پیامبر سخن گفت . 
در حالیکه احتمالا نظر نویسنده و محقق سنی مذهب از این روایت و احتمالا تعبیر درست نیز این است که خداوند با یک صدای والا و بلندمرتبه ای با پیامبر سخن گفت . با صدای خاصی که نمی شد که آن را توضیح داد و مثالی برای آن آورد . بنابراین گفته شد با صدای علی . یعنی با صدایی والا و بلند مرتبه . 
اینکه در این برنامه ی پربیننده ی سحرگاهی ، یک مقام روحانی با استفاده از رسانه ی ملی ، این چنین چیزی را بگوید ، واقعا خطرناک است . یعنی هم بد است . هم گناه است . هم خطرناک است . 
آیا این مقام روحانی اطمینان داشته که نظر آن محقق سنی مذهب ، از صدای علی ، صدای امام علی (ع) بوده است  ؟
یا اینکه ایشان یقین داشته که خودش دارد معنی را به گونه ای دیگر جلوه می دهد ؟ 
یا اینکه شک داشته که شاید نویسنده ، همین منظور را داشته است .
بهرحال اگر نویسنده منظوری غیر از آنچه که در تلویزیون جمهوری اسلامی ایران گفته شد ، داشته باشد . در این ماه مبارک رمضان ، در ایام شهادت امام علی (ع) ، در لیالی مبارکه قدر ، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران مقصر خواهد بود . رئیس صدا و سیما مقصر خواهد بود . رئیس شبکه ی یکم مقصر خواهد بود . تهیه کننده و مجری برنامه مقصر خواهد بود . شخص آقای روحانی مزبور مقصر خواهد بود . و همه ی اینان در روز جزا ، بایستی در پیشگاه الهی پاسخگو باشند . و شخص امام علی (ع) نخستین شاکی آنان در روزحشر خواهد بود . 
واقعا شایسته نیست که همه چیز را به امام علی ربط بدهیم . 
امام علی به خودی خود ، انسان بزرگی هستند و لازم نیست که ما برای تکریم و تعظیم ایشان ، از هر چیزی سوء استفاده کنیم . 
چه کسی گفته که خدا با صدای امام علی با پیامبر حرف زده است ؟ 
پیامبر که خودش به مراتب از امام علی بالاتر و برتر است . 
جایگاه پیامبر ، نزد خداوند از امام علی به مراتب بالاتر و برتر است . 
اصلا چه انسانی در این جهان ، می تواند به جایگاه پیامبر برسد ؟ 
ما برای تکریم امام علی و تعظیم او ، جایگاه پیامبر را نیز خدشه دار کرده ایم . 
ما پیامبر را در مواردی ، کمتر و پایینتر از امام علی قرار دادیم . 
انگار تشیع ، همه چیزش را بر مبنای امام علی و امام حسین بنا نهاده و برای پاسداشت و نگهداشت این دو عنصر مذهبی ، همه چیز را فدا کرده است . حتی پیامبرش را . پیامبری که اصل دین بر او قرار گرفته است . 
در اصول دین ما ، توحید ، نبوت و معاد قرار دارد . 
از عناصر این دنیایی ، فقط نبوت است که در اصول دین قرار دارد . 
امامت جایی در اصول دین اسلام ندارد . 
چگونه است که خداوند با مقام نبوت ، با صدای امامت سخن می گوید ؟ 
اگر لازم بود که بین پیامبر و خدا ، فردی به نام علی ، واسطه باشد ، آنگاه مقام علی از مقام پیامبر بالاتر می بود . 
بسیار تاسف برانگیز است که شیعیان ، با ابراز برخی کلمات و جملات در خصوص امام علی ، واقعا آبروی تشیع را می برند و مطالبی را بیان می کنند که با هیچ عقل سلیمی جور در نمی آید . 

پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند . 
  • اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .                      

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

نود ، خاری در چشم دیگران

انگار که برنامه ی « نود » و بالاخص شخص آقای « عادل فردوسی پور » خاری شده در چشم دیگران . 
هرجایی که چیزی می لنگد ، هر جایی که کسی به موضوعی انتقاد دارد ، سر تیر پیکان خود را به سمت « عادل فردوسی پور » نشانه می گیرد . 
سایت خبری تحلیلی « الف » که اخیرا برخی اخبار مغرضانه و جانبدارانه را بطور مکرر در خروجی سایت خود قرار داده ، در یکی از مطالبش ،چنین تیتری زده است : « دیروز ، امروز ، فردا ؛ فدای یک تار موی عادل فردوسی پور » . 
در این نوشتار ، نویسنده با انتقاد از تعطیلی برنامه ی « دیروز ، امروز ، فردا » ، حملات تند و تیزی را متوجه برنامه ی « نود » نموده و اعلام می دارد که این برنامه ، تغافل پراکن است و جامعه را دچار غفلت می کند . 
نویسنده ی این مطلب که از موضوع تعطیلی برنامه ی دلخواه خود ، بشدت آزرده خاطر است و از آن بعنوان انتقام صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران از جامعه ی دانشجویان بسیجی !!! یاد می کند ، در ادامه حملات جانانه ای را متوجه برنامه ی محبوب و مردم پسند « نود » می کند . 
بد نیست که بخشی از این حملات جانانه را شما هم نوش جان کنید . 
با هم می خوانیم . 
همین چند شب پیش بود که برنامه نود، دعای کمیل هفتگی شبکه سه را قطع کرد و سه ساعت از وقت برنامه و آنتن زنده را در اختیار یک میلیاردر فوتبالیست برای فرار مالياتي 800 میلیونی‌اش از فدراسیون قرار داد در حالی که رهبر معظم انقلاب در دیدار سال 83 خود با مسئولان صدا و سیما از جمله خود جناب ضرغامی فرمودند: "به‌شدت توجه كنيد كه چهره‌پردازى‌هاى منفى و ناصالح در صدا و سيما انجام نگيرد. من گاهى ديده‌ام انسان‌هايى كه هيچ ارزش علمى و هنرى ندارند، در صدا و سيما با پول مردم چهره‌پردازى مى‌شوند؛ چرا؟ البته من نمى‌خواهم خيلى مطلب را باز كنم؛ اما مى‌بينم كسى‌كه در رشته‌ى خودش اين‌قدر ارزشمند نيست و انسان متوسطى است، او را مى‌آورند و يكى دو ساعت از وقت تلویزیون را به زندگى او، به خانواده‌ى او و به گذشته‌ى سرتاپا كم‌ارزش او مصروف مى‌كنند؛ چرا؟ به‌نظر من علاوه بر اين‌كه اين «چرا» وجود دارد، «منفى» هم هست. اين كار، الگوسازى است؛ ما چه كسى را مى‌خواهيم الگوى جوان‌ها قرار دهيم؟ اين‌طور آدم‌هايى را؟!"
اینها گفته شد اما چون نود هزینه سیاسی ندارد و مردم را در سکرات تغافل و بی دغدغگی فرو می برد طبعا جایی برای فرمایشات مقام معظم رهبری نمی ماند و به کوری چشم مردم و مستضعفین، نود به جای هفته ای یکمرتبه، دو بار روی آنتن می رود و به جای نود دقیقه تا کله سحر، تایم به عادل خان داده می شود تا سخيف‌ترین حرکات و صحنه های فوتبالی را در حلق مخاطب بریزد و حتی در مسائل کاملا بدون ارتباط با مسائل تخصصی فوتبال نظیر اتفاقات سیاسی و حکومتی وارد شود. حال اگر کلیپ‌های بخشهای مختلف نود که به تمسخر نظام و انقلاب پرداخته دست به دست شود نه تنها هیچ اشکالی ندارد بلکه این یامین پور است که علی‌رغم آن که از سوی VOA به‌خاطر روشنگری های برنامه اش مورد اهانت قرار می گیرد باید جل و پلاسش را جمع کند و برود مسجد ارک سینه اش را بزند.

نویسنده ی این مطلب ، بسیار مغرضانه دست به قلم برده و حتی ذره ای انصاف بخرج نداده و در کنار مسایل و مشکلات برنامه ی نود ، هرگز نخواسته که لااقل بخشی از خدمات شایان توجه این برنامه را نیز بیان نماید . 
برنامه ی نود ، یکی از پرمخاطب ترین برنامه های تلویزیون است که بخش وسیعی از دختران و پسران جوان و میانسال این مملکت را در ساعات خاصی پای تلویزیون میخکوب می کند . 
علاوه بر این ، برنامه ی نود با نمایش دادن کارهای هنری ، گرافیکی و سایر موارد مرتبط با بینندگان ، سبب گردیده که علاوه بر وقت چند ساعته ای که در هر هفته ، نمایش این برنامه ، جوانان را جذب می کند ، زمانی را نیز صرف تهیه کلیپ ، فلش ، عکس ، فیلم ، موزیک و ... برای برنامه ی نود نمایند . 
کدام برنامه در سیمای جمهوری اسلامی ایران ، تا این حد توانسته اوقات فراغت جوانان این مملکت را پر کند ؟ 
فکر کنید که این برنامه نبود . این جوانان کجا می رفتند ؟ چه برنامه ای را می دیدند ؟ فکر می کنید برنامه های شما را می دیدند یا سراغ فارسی1 میرفتند ؟ پس بایسته و بجا است که از آقای عادل فردوسی پور بخاطر تهیه و اجرای این برنامه ی زیبا و مردم پسند تشکر و تقدیر نمود . 
عادل فردوسی پور ، سالهای سال است که در برنامه ی نود فعالیت دارد و در طول این سالها ، بواسطه ی اینکه هرگز در رودررویی با مسئولین ، هراسی به خود راه نداده و در پیگیری مطالبات مردمی از جعبه ی تلویزیون ، با عزمی راسخ موی دماغ مسئولین شده است ، همواره مورد انتقاد و سرزنش مسئولین دولتی و مملکتی بوده است . همین نکته کافی است که انگ « سکرات تغافل و بی دغدغگی » از این برنامه برداشته شود . این برنامه ی وزین ، نه تنها مردم را در سکرات تغافل و بی دغدغگی نمی برد بلکه مردم را نسبت به برخی وقایعی که در پشت پرده ی فوتبال ایران در شرف انجام است ، آگاه و هوشیار می سازد . 
در برنامه ای که به علی دایی اختصاص یافت ، موضوع بر سر دعوایی بود که در پرداخت یک قرارداد رسمی فوتبال در بالاترین سطح آن در کشورمان وجود داشت . 
سایت الف که در انتقاد از برنامه ی « نود » ، تمرکز خود را از دست داده بود ، فراموش کرده بود که مبلغ 800 میلیون تومان ، کل مبلغ قرارداد سه ساله ی آقای علی دایی بوده و نه مبلغ مالیات ایشان . بنابراین بایسته است که سایت الف در نوشته ی خود تجدید نظر کرده و عبارت « فرار مالیاتی 800 میلیون تومانی » را تصحیح کند . 
سایت الف در ادامه ی تحلیل مغرضانه ی خود ، بیانات ارزشمند و گرانبهای مقام معظم رهبری ( حفظه الله تعالی ) را نیز دست آویز قرار داده و « چهره پردازی های منفی و ناصالح » را مطرح می نماید . 
آیا منظور « سایت الف » از « چهره پردازی های منفی و ناصالح » ، شخص آقای « علی دایی » است ؟ 
آیا علی دایی ، شخصی منفی و ناصالح است ؟ 
آیا اگر او شخصیت سالمی نداشت ، می توانست در سیستم مکتبی و ولایی جمهوری اسلامی به چنین جایگاهی دست یابد ؟ 
چه موردی در شخصیت علی دایی باعث گردیده که این سایت ، او را فردی منفی و ناصالح شناسایی کند ؟ 
اگر سایت الف  ، داعیه حق طلبی و حق گویی دارد ، چرا با خوانندگان خود روراست نیست و بیان نمی دارد که به چه دلیلی ، علی دایی را فردی منفی و ناصالح می داند . بهتر بود که این سایت ، دلایل و براهین خود را ارائه می نمود تا بلکه خوانندگان این سایت و خوانندگان این خبر و حتی شخص آقای « عادل فردوسی پور » و نیز « برنامه ی نود » از خواب خرگوشی بیدار شده و به حقایق آشنا گردیده و در رفتار خود تجدیدنظر نمایند . 
نویسنده ی سایت « الف » در ادامه ی نوشتار خود می نویسد « کسی که در رشته ی خود این قدر ارزشمند نیست و انسان متوسطی است ، او را می آورند و یکی دو ساعت از وقت تلویزیون را به زندگی او ، به خانواده ی او و به گذشته ی سرتا پا کم ارزش او مصروف می کنند ».
جای بسی تاسف است که یک سایت خبری وزین و رسمی که ادعای بی طرفی و عدالتخواهی دارد ، اینگونه مغرضانه دست به قلم برده و با چشمانی بسته ، قلم را به گردش در می آورد . 
همانگونه که « علی دایی » در همان برنامه ی « نود » نیز اعلام کرد ، او قبل از اینکه در فوتبال مطرح شود ، در یکی از بهترین دانشگاههای ایران قبول شده و تحصیل کرده است . 
چه کسی می خواهد گذشته ی روشن او را ، تار جلوه دهد ؟ 
اینکه او در گذشته از مکنت مالی چندانی برخوردار نبوده ، پذیرفته است . 
اینکه او در گذشته ، مطرح نبوده ، پذیرفته است . 
اما او فردی با شخصیت و با خانواده بوده است . در این شکی نیست . 
او فردی با استعداد و خلاق بوده که می دانسته چگونه فرصت ها را شکار کند . در این شکی نیست . 
چگونه می خواهید او را فردی بی ارزش بنامید ؟ 
چگونه می خواهید او را فردی متوسط بنامید ؟ 
چرا وجدانتان را زیر پا می گذارید آقای سایت الف ؟ 
آقای « الف » ، چرا همین مقایسه را در بین دولتمداران امروزی و دیروزی انجام نمی دهید و در بین هواداران و حتی کسانی که هوادارشان هستید . آیا همه ی آنها در همان رشته ای مشغول به فعالیت هستند ، که دیروز در آن تحصیل کرده اند ؟ 
آقای علی دایی اگر در رشته ی تحصیلی خودش هم ، کار می کرد ، حتما فرد موفقی می شد . علیرغم اینکه من شخصا از « علی دایی » خوشم نمی آید و از هواداران او نیستم ، ولی نباید حق را ندیده گرفت . علی دایی ، فردی تلاشگر و با اراده است که باید الگوی من و امثال من باشد. 
علی دایی باید الگو باشد. 
باید الگو باشد که توانسته خود را از سطح یک بچه ی اردبیلی که شاید در شهر خودش هم شناخته شده نبود ، به فردی تبدیل کند که امروز دنیایی او را می شناسد و به او افتخار می کند . 
در همین تلویزیون ، اگر هزار ساعت در باره ی « پله » و افتخارات او سخن گفته شود ، داد کسی در نمی آید . اما همین که لحظه ای از « علی دایی » سخن گفته شود ، اینچنین شخصیتش را پامال می کنند . 
آقای سایت « الف » ، چه کسی الگوست ؟ 
آیا آقای « رضازاده » الگوست ؟ او که وزنه برداران بعد از خود را تباه کرد ؟ او که حرف های آنچنانی پشت سرش است ؟ او که در شبکه های ماهواره ای برای یک بنگاه معاملات املاک ، فیلم بازی می کند ؟ آیا او الگو است ؟ به صرف اینکه یک « یا اباالفضل » گفته است ؟ 
آقای سایت « الف » ، این ره که تو می روی به ترکستان است . 
معلوم نیست سایت « الف » بر چه اساسی نتیجه گرفته است که برنامه ی « نود » ، مردم را « در سکرات تغافل و بی دغدغگی » فرو می برد . چگونه به این نتیجه رسیده است ؟ منظور از تغافل و بی دغدغگی چیست ؟ 
آیا ورزش از اهمیت برخوردار نیست ؟ 
آیا فوتبال در این مملکت اسلامی ، اهمیتی ندارد ؟ 
اگر ندارد ، چرا فدراسیون و سامانه ی اداری به این عظمت دارد ؟ چرا رییس جمهور در مسابقات آن حضور می یابد ؟ چرا پس از مسابقه ی فوتبال ایران و آمریکا ، مقام معظم رهبری نیز احساسات خود را بیان می کند ؟ پس فوتبال مهم است ، حتی اگر سایت « الف » خوشش نیاید . 
برنامه ی « نود » کاری کرده که مسئولین ، در قبال گفته هایشان پاسخگو باشند . 
اگر تا دیروز هر مسئولی هر چه دلش می خواست می گفت ، امروز دیگر چنین امکانی ندارد . چرا که سایه ی « عادل فردوسی پور » را بر سر خود می بیند . 
عادل فردوسی پور با بسیج کردن نیروی بالقوه ی مردمی ، حیطه ی نظارتی و خبری وسیعی را ایجاد کرده ، که هر گونه عملکرد فوتبالی در این سرزمین را تحت نظر داشته و هر گونه سستی و سهل انگاری مسئولین به اندک فاصله ای بر پهنه ی تلویزیون جمهوری اسلامی ایران ، آبروی مسئولانی را که کوتاهی کرده اند ، خواهد برد . 
این است رمز بقای برنامه ی « نود » . 
این که با مردمش رو راست است . 
این که اگر در برنامه ی « ورزش از نگاه دو » یا فلان برنامه ی سیاسی - اجتماعی ، مجری برنامه از پرسش سوالات رک و بی پرده هراس دارد و برنامه را به سمتی می برد که بوی تملق و چاپلوسی می گیرد و مخاطب را احمق فرض می کند ، « عادل فردوسی پور » با احترام ویژه ای که برای مخاطب قائل است ، بی پرده سوالات خود را می پرسد و آنجا که معذوراتی دارد ، از کنایه بهره می گیرد و در پایان ، بدون آنکه اظهار نظری کند ، قضاوت را به « بیننده » ی خود وا می نهد . 
پس برنامه ی « نود » ، نه تنها مردم را « در سکرات تغافل و بی دغدغگی » فرو نمی برد ، بلکه این مردم را هشیار تر کرده و آنها را در مطالبه ی بخشی از حقوق خود در بخش ورزش فوتبال ، راسخ تر و مصمم تر نموده است . 
برنامه ی « نود » الگویی شایسته و تمام عیار در یک برنامه ی انتقادی و تحلیلی است . این برنامه در پاکی و شایستگی ، بی نظیر است . موفقیت این برنامه ، آنچنان بود که قبل از اجرای برنامه ی « دیروز ،امروز ، فردا » ، بحث از تشکیل برنامه ی « نود سیاسی » بود . بنابراین هیچ وصله ای به این برنامه ی وزین نچسبیده و حمایت مردم از « عادل فردوسی پور » هر روز بیش از پیش می شود . 
نویسنده ی عصبانی سایت « الف » در ادامه ی مطلب خود می گوید که برنامه ی نود مطالب و صحنه های سخیف فوتبالی را به حلق بینندگان خود می ریزد . 
احتمالا ایشان خودشان ، این برنامه را مرتب دنبال می کنند که اینگونه در باره ی محتوای آن نظر می دهند . 
آقای نویسنده ی سایت « الف » ، حلق شما را چه شده است ؟ چه چیزی را در « حلق » شما ریخته اند ؟ 
آیا بیان معضلات و مشکلات و مسائل فوتبال ایران ، و تلاش در جهت فرهنگ سازی و رفع مشکلات اخلاقی و فرهنگی جامعه ی فوتبال ، ایرادی است که شما از برنامه ی « نود » می گیرید ؟ 
جای بسی تاسف است برای شما . 
شما که یک سایت خبری هستید ، باید بدانید که عنوان نمودن مشکلات فرهنگی و اخلاقی جامعه و نیز تجزیه و تحلیل کارشناسی و بهره گیری از ظرفیتهای رسانه ای و سمعی و بصری در جهت فرهنگ سازی ، بخش قابل توجهی از برنامه های فرهنگی هر سازمان ، ارگان ، نهاد و دولتی را شامل می شود و از پربازده ترین و موفق ترین روشهای فرهنگ سازی است . چگونه می توان خدمات « عادل فردوسی پور » در فرهنگ سازی در بین جامعه ی فوتبال ، اعم از مربیان ، مسئولین ، مقامات ، تماشاچیان و مجریان را نادیده گرفت ؟ 
« عادل فردوسی پور » به مربیان ما آموخت که در صحبت هایشان هتاکی نکنند و چگونه از فوتبال سخن بگویند .
« عادل فردوسی پور » به تماشاچیان ما آموخت که چگونه در حمایت از تیم محبوب خود عکس العمل و واکنش نشان دهند . 
« عادل فردوسی پور » به مسئولین فوتبال ما آموخت که باید در برابر این مردم پاسخگو باشند . 
« عادل فردوسی پور » منشاء خدمات فراوانی برای فوتبال و فرهنگ ورزش این مملکت بوده است . 
آقای سایت « الف » اگر گفته های مرا باور ندارید ، کافی روند برنامه های چند ساله ی « نود » و نوع سخنان مربیان و مسئولان را ببینید . عملکرد برنامه ی « نود » در هنگام مشکل آفرینی تماشاچیان را ببینید . واقعا قابل تقدیر است .
آقای سایت « الف » ، اگر شما نگران تعطیلی برنامه ی محبوب خودتان هستید ، نبایستی اینگونه ، برنامه ی « نود » را آماج حملات خود قرار دهید . اصلا این حرکت ، جوانمردانه نیست و با اخلاق فوتبالی هم جور در نمی آید . اینکه با اخلاق « بسیجی » شما جور در می آید یا نه ، را نمی دانم . « بسیج » ، نهادی مردمی و برآمده از بطن مردم است . « بسیج » هم جزیی از این ملت است . اگر دوست داشتید ، می توانید آمار بسیجیان بیننده ی « نود » را هم در بیاوید تا بفهمید دنیا دست کیست . برخورد شما با این مساله کاملا شتاب زده و نسنجیده بود . برنامه ی « دیروز ، امروز، فردا » بسیار وزین و جالب توجه است و من نیز از بینندگان پرو پا قرص آن هستم . اما چه ربطی دارد که به بهانه ی تعطیلی آن ، اینگونه جملات ناشایست و بی ارزش و حساب نشده را متوجه برنامه ی « نود » و شخص « عادل فردوسی پور » نموده و « علی دایی » را که یکی از شخصیت های ملی این مملکت است ، اینگونه تخریب نمایید ؟ 
آقای سایت « الف » ، در نحوه ی خبر رسانی و تجزیه و تحلیل خود ، تجدید نظر کنید . 

پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند . 
  • اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .                      

۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

تلویزیون سیاه رمضان

یکی از دوستانم به نام آقای ح.س.ف خاطره ای از ماههای رمضان در ابتدای انقلاب تعریف می کرد که جالب بود . 
او می گفت ، در آن روزهای و سالهای نخستین انقلاب ، در ماه رمضان ، تلویزیون چهره ای از عزا و ماتم به خود می گرفت . 
او می گفت که در آن روزها ، وقتی ماه رمضان می آمد ، تلویزیون چهره ای سیاه و همراه با عزا و ماتم به خود می گرفت . 
هنگامی که او دارد این خاطره را بیان می کند ، چهره اش در هم می شود . چنانکه احساس می کنی از خاطره ای تلخ و حادثه ای ناگوار سخن می گوید . 
این چیزی است که تفکر دینی گروهی خاص از مسئولین مملکتی در آن برهه ی زمانی خاص ، برای مردم آن دوره ایجاد کرده است . 
اینکه یک فرد مسلمان و مومن و با تفکرات دینی محکم ، بایستی از آن ، بدین تلخی و با چهره ای گرفته ودرهم یاد کند . 
او در ادامه ی سخنانش به دگرگونی تلویزیون و تفاوت های اساسی ماه رمضان و تلویزیون جمهوری اسلامی در این سالها با آن سالها اشاره می کند و چهره ای مملو از شگفتی و تعجب ، بیان می دارد که آیا اسلام ، آن روش را می پسندد یا این روش را ؟ 
او می گوید : آیا اسلام تغییر پیدا کرده یا اینکه تفکرات مسئولین ؟ 
او می گوید : آیا آن روش درست بوده یا این روش ؟ 
و اگر هر یک از این روشها غلط بوده ، چرا به مردم تحمیل شده است ؟ 
این اشاره ی هوشمندانه ی ایشان ، جای تامل و تفکر دارد . 

پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند . 
  • اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .                      

۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

تداخل سریال جراحت با اذان مغرب

سریال « جراحت » نخستین سریالی است که به لحاظ زمانی ، در زمان بعد از اذان و به هنگام افطار ، از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می شود . 
اما زمانی که این سریال شروع به پخش می کند ، هنوز در برخی از نقاط این کشور اسلامی ، اذان پخش نشده است . 
بنابراین باید مسئولین صدا و سیمای جمهوری اسلامی به این نکته توجه داشته باشند که برخی از جوانان این مرز و بوم را در برابر یک انتخاب بد قرار داده اند : « یا اذان یا سریال » 
و حالا فکر کنید که چند نفر از این جوانان ، به جای اذان، تماشای سریال « جراحت » را ترجیح می دهند . 
گرچه در نگاه نخست ، این انتخاب ، مشکلی را ایجاد نمی کند . اما در دراز مدت حتما مشکلات عقیدتی در جامعه ایجاد خواهد کرد. 
شاید اگر این اقدام از سوی یک نهاد غیر اسلامی انجام می شد، می توانستیم اینطور تجزیه و تحلیل کنیم که این شبکه ی تلویزیونی در صدد آن است که مردم را از گوش دادن به صدای اذان در هنگام افطار ، محروم کند و به تدریج این عادت را از جامعه حذف کند . بعبارتی صدای اذان و نیایش های پس از آن ، از سفره ی افطار مردم جمع شود . 
هم اکنون در استانهای آذربایجان ، کردستان ، کرمانشاه ، خوزستان ، ایلام و همدان ، زمان پخش اذان با زمان پخش سریال جراحت تداخل دارد . 
باور کنید که حتی برای دیدن تیتراژ سریال جراحت ، صدای اذان را قطع می کنند . 
بایسته است صدا و سیمایی که ندای اسلامی بودن آن ، همه جا را پر کرده ، در عمل نیز به مسایل اسلامی توجه داشته باشد.

پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند . 
  • اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .                      

۱۳۸۹ مرداد ۲۲, جمعه

بالاخره فارسی را پاس بداریم یا نه ؟

این روزهای ، بهنگام غروب و بعد از افطار ، مسابقه ی مشاعره در تلویزیون و از شبکه ی یکم سیما پخش می شود . 
از لحن و گویش نامانوس و روبوتیک مجری برنامه که بگذریم ، گویش عربی استاد ، کاملا توی ذوق می زند . 
انگار ایشان که استاد زبان فارسی هستند ، اصرار دارند حتی الامکان از واژه های عربی استفاده کنند . 
مثلا استاد ... که مجری گری این برنامه را بر عهده دارند ، بهنگام اعلام نتایج مسابقه اعلام می کند که آقای شماره ی 1 ، صد و بیست امتیاز تحصیل فرمودند . 
آیا این آقای استاد !!!! با معادل فارسی این واژه آشنایی ندارند ؟ 
آیا در جامعه عرف است که بگویند فلانی 20 امتیاز تحصیل کرد یا اینکه بگویند فلانی 20 امتیاز بدست آورد ؟ 
حیف که ایشان را استاد می نامند . 
استادی که چنین اشتباهات عمده ای داشته باشد ، وای به حال شاگردانش . 
فارسی ما آمیخته و ممزوج با عربی است ولی اینکه حتی در مواردی که معادل فارسی کلمه ای رایج تر است ، چه اصراری است که یک استاد ادبیات به کلمات عربی نامانوس ، متوسل شود ؟






پینوشت :
  • برای دیدن کلیه ی مطالب مربوط به یک موضوع در پایین همین مطلب و در قسمت برچسبها ، بر روی کلمه ی مربوطه کلیک کنید . 
  •  با کلیک بر روی کلمه ی « نظرات » در پایین همین متن ، می توانید نظرات و اندیشه های خود را در ارتباط با این نوشتار ، بنویسید ، تا هم من و هم دیگر خوانندگان ، از نظر شما بهره مند شوند . 
  • اگر حوصله ی نظر دادن ندارید و یا اصلا نظری در این باره ندارید ، می توانید در قسمت « واکنش ها » در پایین همین متن ، فقط بر روی یک عبارت کلیک کرده و آن عبارت ، واکنش شما به این متن خواهد بود .                      




۱۳۸۹ تیر ۹, چهارشنبه

جلف بازی در صداوسیما


صدا و سیما ، یکی از مهمترین عرصه هایی است که در شکل دهی به نحوه ی رفتار و شخصیت و حتی شکل ظاهری و پوشش جوانان نقش مستقیم دارد . یعنی تعداد زیادی از جوانان ، رنگ پیراهن ، مدل پیراهن ، مدل مو ، طرز حرف زدن ، نحوه ی راه رفتن ، نحوه ی خندیدن ، نوع دست دادن با دوستانشان ، متلک پراندن ، شوخی کردن و رفتارهای اجتماعی خود را از شخصیتهای محبوب خود در صدا و سیما تقلید می کنند .
شخصیتهایی که هر کدام به نسبت خودشان بر روی مخاطبانشان تاثیراتی را داشته و بهرحال بر خلقیات آنان نیز موثرند .
مثلا حتی اگر محتوای برنامه ای علمی باشد ، اما باز هم نحوه ی عملکرد مجری برنامه و حتی نوع میان برنامه ها ، بطور غیرمستقیم ، بر مخاطب تاثیر آموزشی خواهد داشت .
تلویزیون جمهوری اسلامی ایران ، در رقابت با شبکه های ماهواره ای ، نقش مهمی را در کشور ایفا می کند .
در حالیکه شبکه هایی مثل « فارسی 1 » با پخش سریالهای دوبله شده ی فارسی ، بزرگترین برگ برنده ی سیمای جمهوری اسلامی را نیز از او ربوده اند ، واقعا صدا و سیما در ایران ، مظلوم و مهجور مانده و تنها کسانی به دنبال این شبکه های داخلی هستند ، که یا بضاعت خرید دستگاه « ماهواره » را ندارند ، یا محدودیت های شغلی در این رابطه دارند و یا اینکه اصولا با دستگاهی به نام « ماهواره » مخالفند و ماهواره را دستگاهی « غیرشرعی » می دانند و کلا به این تکنولوژی « بدبین » هستند . بجز این سه دسته ، بقیه ی افراد ، کمابیش از بینندگان ماهواره اند .
و در اکثر موارد کسانی که هم تلویزیون ایران را می بینند و هم ماهواره را ، بطور متوسط بیش از 50 درصد از زمان خویش را به تماشای ماهواره اختصاص می دهند . و این یعنی شکست « صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران »
البته به دلیل اینکه من خودم ماهواره ندارم ، نمی توانم آمار درستی از وضعیت شبکه های ماهواره ای ارائه بدهم ، و بگویم که کدام شبکه ها ، برنامه های جذابتری دارند . اما آنچه شنیده می شود ، حاکی از آن است که ماهواره ، یک سر و گردن ، از سیمای ج.ا.ا برتر است .
اما آدم فلک زده ای مثل من ، ناچار می شود که یک روز از بیکاری بنشیند و برنامه ای به نام « آفتابگردان » را از تلویزیون ببیند .
« آفتابگردان » را دیده اید که این روزها با یک مجری برگزار می شود .
یک مجری جلف که مسخره بازی و ادا و اطوار در آوردن را از اصول کاری خودش می داند .
حتی یک لحظه ، رفتار متین و محترمانه ای از او دیده نمی شود .
گاهی چشمانش ، یک جوری می شود .
گاهی حرکات دستانش ، عجیب و غریب می شود .
گاهی این ور و آن ور می پرد .
و همه ی این حرکاتش ، بنحو شدید ، تهوع آور است .
هرچقدر حرکات عمو پورنگ برایم جذاب و دلنشین بود ، حرکات این «مردک» برایم تهوع آور بود .
اما خوب ، تقصیر مجری این برنامه نیست .
انگار که جلف بازی ، جزیی از وظایف مجریان برنامه های « نوجوانان و جوانان » شده که به آنان دیکته شده است .
پسرانی جلف و مسخره که هیچ هنر و توانمندی خاصی در امر مجری گری ندارند و بنابراین با بذله گویی و جلف بازی بیش از حد ، سعی دارند که خود را توانا و مفید جلوه دهند .
از جمله ی این موارد را در برنامه ای تحت عنوان « گزینه ی 2 » نیز می توان یافت .
برنامه ای علمی که کارشناس آن ، جناب آقای « پوردستمالچی » نیز فردی متین و موقر بوده و هرگز در برابر جلف بازی های مجری برنامه تسلیم نمی شود .
مجری برنامه با جلف بازی های بیش از حد ، قصد دارد که فضای طنزی به برنامه ببخشد .
اما من که حالم از این وضع بهم می خورد .
اینها مثل اینکه فرق طنز و شوخی و جلف بازی را نمی دانند .
بهرحال با این فرهنگ سازی که صدا و سیما می کند ، معلوم نیست به کدام سمت می رویم .

پاسداشت فارسی در صداوسیما


گویش فارسی و استفاده از کلمات و اصطلاحات فارسی ، مساله ای است که انگار صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در آن گیج مانده است .

هنوز مدت زمان زیادی از آن هنگام نمی گذرد که با بازکردن تلویزیونهایمان ، صدای دلنشین خانمی را می شنیدیم که در سلسله برنامه هایی تحت عنوان « چگونه بنویسیم ، چگونه بخوانیم » ، همواره می گفت : « نگوییم ....، بگوییم .... » . حالا بعد از آن همه تلاش و گوشش ، بعد از آن همه زحمت که فلان عبارت فارسی را به جای فلان عبارت انگلیسی یا فرانسوی بکار ببرید ، چیزی که شاهد آن هستیم ، این است که صدا و سیما ، بعنوان اولین نهادی است که به زحمات خودش پشت پا می زند .

« گاو نه من شیر ده » را که شنیده اید جریانش را !

بنظرم صدا و سیمای پارسی گوی ما نیز از این جمله باشد .

در بازیهای جام جهانی ، کار و بار آقای « جاودانی » هم در تلویزیون گرفته .

او که بعنوان مجری برنامه های ورزشی اعم از فوتبال و ... در عرصه ی تلویزیون ، ترکتازی می کند ؛ در این روزها بر اصطلاح جالبی تاکید دارد :

« اوریج گل » یا همان "average goal"

حالا جالب اینجاست که آقای حاج رضایی نیز او را همراهی کرده و با ذکر کلمه ی زیر ، روند گویش او را مورد تایید قرار می دهد :

« فینیشر » یا همان "finisher"

بایسته است صدا و سیما در این رابطه ، مجریان و دست اندرکاران خود را ، در برنامه های آموزشی ویژه ، مورد آموزش قرار داده و آنان را با اصول گویش فارسی و کلمات « همچند » و معادل کلمات و اصطلاحات خارجی ، آشنا نماید .

هنگامی که رسانه های قدرتمند خارجی ، از این اهرم ( رسانه ) در جهت انتقال کوچکترین مسایل فرهنگی خود بهره می جویند ، حیف است که صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز ، اهرمی باشد در جهت ترویج کلمات نامانوس خارجی .

هنوز مردم ما کلمه ای مثل « میانگین گل » را بهتر می پذیرند ، پس درست نیست که تلویزیون ایران ، به زور ، کلمه ای مثل « اوریج گل » را رایج کند .

آنوقت حتی اگر تلویزیون و دولت و مسئولین بخواهند نیز نخواهند توانست به مردم بگویند که به جای « اوریج گل » بگویید « میانگین گل » .

کمااینکه هرگز نتوانستند به مردم بگویند به جای « هلی کوپتر » بگویید « چرخبال » یا « بالگرد »

و یا اینکه هنوز در مغازه ها می بینیم که نوشته اند « کامپیوتر » و مردم نیز می گویند « کامپیوتر » و حالا دولت و مسئولین و عمال آنان ، هرچقدر دلشان می خواهد بگویند « رایانه » . اما دیگر برای « رایانه » گفتن دیر شده و خیلی دیر ، این فرهنگستان خفته در خواب ما ، به فکر معادل سازی افتاده است .

بنابراین این فرهنگستان خفته ، باید تکانی به خودش بدهد ، و به جای اینکه در فکر این باشد که کلمات گذشته را به روش فارسی ، برگرداند ، باید در این فکر باشد که کلمات جدید را مخصوصا در حوزه های تخصصی و علمی ، در اسرع وقت و قبل از اینکه همه گیر شده و در سطح جامعه مصطلح گردد ، به معادل فارسی تبدیل نماید .

نقش صدا و سیما و فرهنگستان لغت فارسی در این زمینه ، حیاتی است .
Free counter and web stats